وبلاگ
در سالهای اخیر اینستاگرام به یکی از پرطرفدارترین فضاها برای دریافت اطلاعات روانشناسی تبدیل شده است. کاربران زیادی صفحههایی را دنبال میکنند که دربارهی اضطراب، افسردگی، روابط، یا خودشناسی محتوا تولید میکنند. این علاقه در ظاهر نشانهی خوبی است؛ چون نشان میدهد مردم بیش از گذشته به سلامت روان اهمیت میدهند. اما در پشت این جریان، خطری پنهان شده که ممکن است محاطب از آن آگاه نباشد.
در جهان امروز سرشلوغی نوعی اعتبار است. اگر بگویید وقت ندارید، یعنی فردی مسئول، پرتلاش و موفقید. جامعه مدرن به ما یاد داده که مشغول بودن نشانهی رشد است؛ که ارزش ما به تعداد کارهایی که انجام میدهیم بستگی دارد. اما زیر این ظاهر پرکار و مولد، خستگی پنهانی جریان دارد که آرامآرام ذهن، بدن و روابط انسانی را فرسوده میکند.\r\nما در جهانی زندگی میکنیم که سکوت را اتلاف وقت میداند. تعطیلات باید پربار باشد، اوقات فراغت باید هدفمند بگذرد و حتی گفتوگوهای صمیمی باید نتیجهای داشته باشند. ذهن ما در چنین فضایی هرگز از حالت آمادهباش خارج نمیشود. این یعنی ترشح دائمی هورمونهای استرس، تمرکز تکهتکه، خواب ناآرام و نوعی اضطراب مبهم که هیچوقت کاملاً از بین نمیرود.
در روزگاری که هر نوتیفیکیشن میتواند حامل بحرانی تازه باشد، فاصله گرفتن از اخبار کار آسانی نیست. از جنگها و بحرانهای اقتصادی گرفته تا بلایای طبیعی و سیاستهای پرتنش، همهچیز با چند کلیک در دسترس ماست. اما پرسش این است: تا کجا باید دنبال کنیم تا «آگاه» بمانیم، و از کجا باید بایستیم تا در گرداب اضطراب غرق نشویم؟
در نگاه اول، کمک کردن به دیگران یکی از زیباترین رفتارهای انسانی به حساب میآید. وقتی کسی به یاری نیاز دارد، طبیعی است که بخواهیم دستش را بگیریم. اما گاهی این کمککردن از مرز تعادل عبور میکند و تبدیل به فداکاری افراطی میشود؛ جایی که نیازهای خودمان را نادیده میگیریم، از وقت، انرژی یا حتی سلامتمان میزنیم و احساس میکنیم مسئول حال و آینده دیگران هستیم. مرز این دو حالت کجاست، چطور میتوان آن را تشخیص داد و چگونه میتوان بدون احساس گناه، «نه» گفت.
در دنیای پرسرعت امروز، بسیاری از ما احساس میکنیم کار مانند سایهای همهجا حاضر بر زندگیمان سنگینی میکند. پاسخ دادن به پیامهای کاری در نیمهشب یا فکر کردن به پروژهها هنگام استراحت نشان میدهد که مرز میان کار و زندگی شخصی کمرنگتر از همیشه شده است. پرسش اساسی اینجاست: چگونه میتوان میان مسئولیتهای شغلی و نیازهای فردی تعادلی سالم برقرار کرد؟ برای پاسخ به این پرسش باید از نقطهای روشن آغاز کنیم: شناخت خود و مرزهایی که واقعاً برایمان مهم هستند.
ما سالها دربارهی رویاهایمان حرف میزنیم، برنامه میریزیم و حتی فهرست مینویسیم، اما اغلب همان فهرستها در کشوی میز یا حافظهی گوشی باقی میمانند. آنچه زندگی را دگرگون میکند نه دانستن و نه برنامهریزی بیپایان، بلکه «هنر شروع کردن» است؛ لحظهای که ترسها، بهانهها و تعللها را کنار میزنیم و اولین قدم را هرچند کوچک، برمیداریم.
هدفگذاری یکی از مهمترین پایههای موفقیت در زندگی فردی و کاری است. بدون داشتن اهداف مشخص و منظم، حرکت به سمت پیشرفت دشوار و پر از سردرگمی خواهد بود. بسیاری از افراد و سازمانها در تعیین اهداف خود دچار کلیگویی و ناواضحی میشوند که نتیجهای جز شکست یا توقف روند پیشرفت ندارد. به همین دلیل استفاده از چارچوبهای علمی و استاندارد میتواند فرایند هدفگذاری را مؤثرتر و نتیجهبخشتر کند.
در دنیای پرشتاب امروز، یکی از چالشهای اصلی ما، استفادهی بهینه از زمان است. بسیاری از افراد ساعتهای زیادی از روزشان را صرف فعالیتهای مختلف میکنند، اما در پایان روز، از عملکرد خود رضایت ندارند. دلیل این مسئله نه در کمبودِ زمان، بلکه در نبود مدیریت صحیح آن است. مدیریت زمان، مهارتی کلیدیست که خیلی از چهرههای موفقی که میشناسیم برای پیشرفت در زندگی شخصی و حرفهای، به آن تسلط دارند. این مهارت نهتنها باعث افزایش بهرهوری میشود، بلکه آرامش ذهنی و تعادل میان کار و زندگی را نیز تقویت میکند.
حدود ۷۵٪ بزرگسالان بابت صحبت کردن در جمع مضطرب میشوند. وقتی هم که هورمونهای استرس آزاد میشوند معمولا رفتار متفاوتی نشان میدهیم: مغزمان خالی میشود، نمیتوانیم صدایمان را کنترل کنیم و احتمالا میلرزد و حتی ممکن است حرکات فیزیکی عصبی از خود نشان دهیم. نکتهی دلگرمکننده این است که حتی سخنرانهای حرفهای هم با نگرانی پیش از صحبت دستوپنجه نرم میکنند و شما تنها نیستید. راهکارهایی برای کم کردن و از بین بردن این اضطراب و ترس وجود دارد که در ادامه با آنها آشنا میشویم.
مسئلهی درخواست افزایش حقوق دغدغهی خیلی از ماست و بسیاری از ما تصور میکنیم حقوق دریافتیمان با وظایفی که انجام میدهیم کاملا متناسب نیست. اما مطرح کردن این درخواست کاری حساس و دشوار است و ممکن است پس از کلنجار ذهنی زیاد در نهایت آن را پی نگیریم و البته این باعث میشود رضایتمان از شغل کم شود و بر عملکردمان تاثیر بگذارد. در این مطلب در مورد درخواست افزایش حقوق و نکاتی که باید حین این درخواست مدنظر داشت بیشتر بخوانید.
اگر شما هم جزو افرادی هستید که مدام همه چیز را چک میکنید، نگرانید کارها درست پیش نرود و پیش نرفتن کارها طبق برنامهریزی دقیقی که داشتهاید، باعث میشود به هم بریزید، بدانید تنها نیستید. افراد زیادی با کنترلگری دستوپنجه نرم میکنند و این رفتارشان باعث آسیب روانی به خودشان و آزردن اطرافیان میشود. ترک کنترلگری هم مثل ترک هر عادت دیگری شاید در ابتدا دشوار به نظر برسد اما در نهایت با تلاش و مداومت میتوان بر آن غلبه کرد.
همه میدانیم عادتهای اشتباه خوب نیستند؛ مانع رسیدن ما به اهدافمان میشوند، سلامتی جسمی و روحی ما را به خطر میاندازند و وقت و انرژیمان را هدر میدهند. پس چرا ترکشان نمیکنیم؟ اشکال کار کجاست؟ در ادامه در مورد علت بروز عادتهای اشتباه، روشهای ترک این عادتها و جایگزینیشان با عادتهای خوب بیشتر بخوانید.
فرض کنید رزومهتان را ارسال کردهاید، ایمیل منابع انسانی مبنی بر پذیرفته شدن رزومه را دریافت کردهاید، روز و ساعت مصاحبه مشخص شده و مدتهاست شرکت را میشناسید و دوست دارید در این شرکت کار کنید. با این حال روزهای قبل از مصاحبه نگرانید، مدام خودتان را در مصاحبهی فرضی تصور میکنید و پرسش و پاسخها را مرور میکنید. استرس رهایتان نمیکند و دائم این فکر در سرتان میچرخد که اگر هول شوید و جوابها یادتان برود چه میشود؟ اگرچه میزانی از استرس در جلسهی مصاحبه طبیعی است اما با راهکارهایی میتوان مقدار استرس را کم کرد و جلسهی مصاحبه را به تجربهای اثربخش تبدیل کرد. در ادامه این راهکارها را بخوانید:
جای تعجبی ندارد که بسیاری از افراد بعد از طی کردن فرآیند طاقتفرسای مصاحبه و دریافت پیشنهاد کاری دیگر حاضر نباشند در مورد حقوق و دستمزد چانهزنی کنند، حتی اگر از این حقوق راضی نباشند. اما اگر به مرحلهی پیشنهاد شغلی رسیدهاید یعنی حتما تواناییهایی خاص و رزومهای تحسینبرانگیز داشتهاید و میتوانید برای افزایش حقوق و شرایط کار مطلوبتان چانهزنی کنید.
مصاحبه تجربهای استرسزا است. نیم ساعت الی یک ساعت در قرار ملاقاتی هستید که فشار زیادی به اعصابتان وارد میکند، نمیدانید قرار است دقیقا چه سوالهایی پرسیده شود و مدام جوابهایی که شاید اصلا به کار نیاید را در ذهنتان مرور میکنید. اول اینکه بدانید در این موقعیت تنها نیستید و این فشار و استرس به سایر کارجوها و حتی مصاحبهکنندگان هم وارد میشود. دیگر اینکه با دانستن و رعایت آدابی که حرفهای جلوهتان میدهد، میتوانید از بار این فشار و استرس کم کنید و تاثیر خوبی روی مصاحبهکننده بگذارید. در ادامه در مورد این آداب بیشتر بخوانید: