https://www.radioezam.com/8piI/

یادداشت

این بخش جایی است برای بیشتر نوشتن، برای این‌که با بهانه و بی‌بهانه درباره‌ی موضوعاتی بنویسیم که دغدغه‌ی امروز ما هستند. بخش «یادداشت‌ها» با متن‌هایی از تحریریه‌ی رادیوعظام شروع شده اما همه‌ی اعضای خانواده‌ی بزرگ عظام می‌توانند برای آن بنویسند. اگر اهل قلمید، از خاطرات عظام، وضعیت کار و چالش‌های دیگرتان برایمان بنویسید.
یادداشت | ۰۲ خرداد ۱۴۰۲

من بارها و به بهانه‌های مختلف به خوزستان سفر کردم و در اکثر شهرهای این استان زرخیز قدم زدم. از اهواز و شب‌های زنده و پرجنب‌و‌جوشش تا آبادان و مردم خونگرمش، از ملاثانی و بستنی‌های شیر گاومیش تا مسجدسلیمان و چاه‌های نفتش و… همه رو دیدم، اما هیچ‌وقت موفق به دیدن خرمشهر نشده بودم. حتما می‌دونید که فاصله‌ی آبادان تا خرمشهر با ماشین کمتر از 20 دقیقه‌ است، اما هر بار به دلیلی نتونستم برم. تا اینکه سال 98 در بازدیدهای حاج‌آقا نوبت به رادمان یدک اروند (فیاکو) رسید و بالاخره وقت ملاقات با این شهر عزیز نزدیک شد.

یادداشت | ۲۰ خرداد ۱۴۰۲

دست‌های ما از همان آغاز عاشق آفریدن بودند. با چوب و نی، با سنگ و خاک، با هر گنج خامی که می‌توانست شگفتی آفرینش را با دستان ما پخته کند. فرقی نمی‌کرد در کویر زاده شده باشند یا در جوار دریا، جنگلی انبوه اطرافشان باشد یا دشتی خشک، آن‌ها بیکار نمی‌نشستند و از کار نمی‌ماندند. می‌پیچیدند و می‌خواندند و می‌رقصیدند و می‌آفریدند. تارها را از بین پود عبور می‌دادند، آجرها را کنار هم می‌نشاندند، بر صفحه‌های صاف و صیقیلی مس، استادانه ضربه می‌زدند و به مشتی گل جان می‎‌بخشیدند.

یادداشت | ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲

«سلام من مجتبی هستم، عکس می‌گیرم، می‌شه یه‌کم بخندین. بیشتر. نه، کمه، از ته دل.» شاید بیش از میلیون‌ها بار از زمانی که عکاسی از کارگران عزیز را شروع کردیم، این جملات را به کار بردم و همیشه و همیشه و همیشه لطف عزیزانی که رو به دوربین منتظر گرفتن عکس بودند، شامل حالم می‌شد. بارها به این موضوع می‌اندیشم که من خوشبختم که می‌توانم کاری کنم تا برای لحظه‌ای کوتاه باری از دوش انسان‌های زحمتکش بردارم.

یادداشت | ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲

سرای عامری‌ها در راستای حفظ و احیای سنت‌های بومی و محلی منطقه‌ی کاشان با برگزاری رویداد گلاب‌گیری طبق سنت اصیل شهر تلاش دارد تا این مهارت محلی به خوبی معرفی شود. به همین خاطر سرای عامری‌ها یک واحد کاملا تخصصی در زمینه‌ی تولید و تهیه گلاب و عرقیات گیاهی با نام نیچه ایجاد کرد. در این واحد همکاران و عزیزانی مشغول به کارند که سال‌ها در زمینه‌ی تولید و تهیه‌ی عرقیات گیاهی و خواص آن تجربه دارند و روزانه گلاب وعرقیات گیاهی را در حضور مهمان و در دیگ‌های عرق گیری و گلاب گیری سرای عامری‌ها تولید می‌کنند.

یادداشت | ۱۰ خرداد ۱۴۰۲

من ولی اصلا فکر نمی‌کردم که بتونم سیگار رو ترک کنم. همیشه برام یک کار بزرگ و سخت بود. دیده بودم کسایی رو که چند بار ترک کرده بودن ولی طولی نکشیده بود که باز هم شروع کرده بودن به کشیدن. کم کردن تدریجی، چسب نیکوتین، کلاس‌های ترک سیگار. همه رو دیده بودم و می‌گفتم که هیچ کدوم از اینا کار من نیست. روزی یک پاکت سیگار برام کم بود و همه من رو به عنوان یک سیگاری تمام عیار می‌شناختن و از بوی سیگارم شاکی بودن. قبل و بعد هر کار با لذت تمام سیگارم رو روشن می‌کردم و خاطرات خیلی خوبی از لحظه‌هایی دارم که یک جایی با یک دوست عزیزی جلوی یک منظره‌ی زیبایی داشتم سیگار می‌کشیدم.

یادداشت | ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲

ریخته‌گری برای من یکی از اساطیری‌ترین فعالیت‌های بشره. اینکه بتونی فلز سخت رو با آتش تبدیل کنی به مایع مذاب و بهش شکل بدی و تبدیلش کنی به قطعه‌ای که بهش احتیاج داری، به چشم من خارق‌العاده است. احتمالا شما هم اگه یه بار از نزدیک ببینید این جنگ نابرابر انسان و آتش رو، با من هم‌عقیده می‌شین. فرصت تماشای این لحظات متفاوت رو می‌تونید در کارخونه ی پایاذوب کاوه به دست بیارین.

یادداشت | ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲

با وجود گذشت هفت دهه، روابط عمومی در ایران هیچ شباهتی با یک پدیده‌ی هفتادساله ندارد. هفتاد سالگی یعنی اوج پختگی اما چیزی که به عنوان روابط عمومی در ایران شناخته می‌شود، در ابتدایی‌ترین حالت ممکن قرار داشته و مغفول مانده است. استفاده‌ی نادرست از این ابزار مهم، تنها به عنوان وسیله‌ی انتقال پیام بین مدیران و مخاطب، روابط عمومی را فرسنگ‌ها دور از جایگاه حقیقی‌اش قرار داده است. پدیده‌ای که وظایف بسیار گسترده‌تری را بر عهده دارد که البته طی دهه‌های اخیر مهجور مانده است.

برچسب‌ها
تحریریه عظام