https://www.radioezam.com/rr0L/
پنجه در پنجهی چنگ
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | منبع: رادیو عظام
منصور رشیدی
رانندهی دستگاه چنگ در پایاذوب
به مناسبت روز جهانی کارگر اینبار سراغ یکی از کارگران زحمتکش و خوشذوق کارخانهی پایاذوب رفتیم. منصور رشیدی متولد 1353 در مینودشت اصفهان است و از سال 92 در پایاذوب روی چنگ صنعتی کار میکند. ایشان به نوعی همکار افتخاری ما در رادیو عظام هم به شمار میآیند و با بازخوردهای خوبی که از خواندن مطالب میدهند، به ما در به دست آوردن ذائقهی مخاطبان کمک میکنند.
شروع در پایاذوب
سال 92 یکی از همکاران سابقم که در پایاذوب مشغول به کار شده بود به من خبر داد که در کارخانه نیروی مکانیک میخواهند و من ابتدا به عنوان مکانیک در پایاذوب مشغول به کار شدم. بعد از چند ماه این دستگاه جدید را آوردند و به واسطهی تجربه قبلی که در کار با بیلمکانیکی سنگین معدنی داشتم مشغول کار روی این ماشین شدم. الان بیشتر از هشت سال است که به همین کار مشغول هستم.
گذران ساعات در کارخانه
هر روز از ساعت هفت صبح تا چهار و نیم عصر روی ماشین جابهجایی که به چنگ معروف است کار میکنم. با اینحال کار ما ساعت ندارد و هر زمان لازم باشد باید برای تخلیهی باری که رسیده به کارخانه بروم. قراضههایی که به کارخانه رسیدهاند را از ماشینهای حمل بار تخلیه میکنم تا به عنوان ماده اولیهی ذوب استفاده شوند. چنگ یک ابزار حمل در گارگاههای صنعتی است که تا حدی شبیه بیلمکانیکی عمل میکند. این ضایعات قراضه را در قسمتهای تفکیک شده میریزم تا برای شارژ قسمت عرشهی کوره، بسته به نیاز برای ذوب، استفاده شود.
ایمنی مهمتر از کار
کار با این ماشینها نیاز به تجربهی بالا دارد. از طرفی ماشینهایی که بار از آنها تخلیه میشود متعلق به بخش خصوصی است و نباید آسیب ببیند. از طرف دیگر شعاع 25 متری چرخش چنگ ممکن است باعث وجود خطر برخورد با دیوار یا ستون یا حتی جرثقیلهایی در مسیر بار شود. هنگام حمل و جابهجایی نباید کسی در محوطه و اطراف ماشین باشد چون احتمال دارد با قطع یک شلنگ بار از چنگک سقوط کند و سبب آسیب یا حتی مرگ افرادی که در محوطهی بارگیری هستند بشود. به همین دلایل است که کار روی این ماشینها نیازمند مهارت و دقت و احتیاط زیادی است.
در پایاذوب خانوادهایم
کار ما در پایاذوب در اصل گروهی و نیازمند همکاری است. زنجیرهای که از مرحلهی تحویل ضایعات شروع میشود و تا ذوب و خارج شدن سالم قطعه از کارخانه به هم پیوسته است. ما سالهاست که اینجا روزها را با دیدن همکاران و در کنار آنها شب میکنیم و این باعث شده علاوه بر همکاری، صمیمیت و رفاقت زیادی بینمان شکل بگیرد. با اینحال من هنگام انجام کار با چنگ در ماشین تنها هستم و همین در ابتدا سبب آشنایی من با پادکست رادیو عظام شد.
رادیو عظام پنجرهای به فضای بزرگ بیرون
در سالهای قبل ما چیز زیادی از عظام و بقیهی شرکتها نمیدانستیم. اصلا از وجود مجموعهی بزرگتری به اسم عظام و داشتن همکارانی در سایر شهرها و کارخانهها خبر نداشتیم. از وقتی رادیوعظام شروع به فعالیت کرد و اطلاعرسانیها انجام شد متوجه شدیم که کارخانه زیرمجموعهی هلدینگ بزرگ عظام است. مخصوصا در سالهای اخیر که سایت و پیج مرتب به روز میشود باعث شده از اخبار سایر شرکتها و کارخانهها باخبر شویم و خودمان را در قالب یک گروه بزرگ ببینیم.
همراهیهای شیرین خانوادگی
چند سال پیش یک مسابقه قصهخوانی در رادیوعظام برگزار شد که پسرم در آن شرکت کرد. یک روز یک نفر با ما تماس گرفت و گفت پسرم در این مسابقه نفر اول شده است و چند روز بعد هم برایش جایزه فرستادند. این اتفاق تا حالا جالبترین اتفاق مربوط به رادیوعظام در خانوادهی ما بوده است.
یک ارتباط دو طرفه
حضور و بازدید حاجآقا ایروانی از کارخانهها همیشه باعث ایجاد شور و حال خوبی در مجموعه میشود و حتی تا مدتی بعد از بازدید هم آرامش حضور ایشان در مجموعه هست. امیدوارم خدا برکت به مال و عمرشان بدهد که همیشه سعی دارند به هر نحوی هوای کارگران را داشته باشند و الحق که کارگران هم کارشان را با جان و دل انجام میدهند.
رانندهی دستگاه چنگ در پایاذوب
به مناسبت روز جهانی کارگر اینبار سراغ یکی از کارگران زحمتکش و خوشذوق کارخانهی پایاذوب رفتیم. منصور رشیدی متولد 1353 در مینودشت اصفهان است و از سال 92 در پایاذوب روی چنگ صنعتی کار میکند. ایشان به نوعی همکار افتخاری ما در رادیو عظام هم به شمار میآیند و با بازخوردهای خوبی که از خواندن مطالب میدهند، به ما در به دست آوردن ذائقهی مخاطبان کمک میکنند.
شروع در پایاذوب
سال 92 یکی از همکاران سابقم که در پایاذوب مشغول به کار شده بود به من خبر داد که در کارخانه نیروی مکانیک میخواهند و من ابتدا به عنوان مکانیک در پایاذوب مشغول به کار شدم. بعد از چند ماه این دستگاه جدید را آوردند و به واسطهی تجربه قبلی که در کار با بیلمکانیکی سنگین معدنی داشتم مشغول کار روی این ماشین شدم. الان بیشتر از هشت سال است که به همین کار مشغول هستم.
گذران ساعات در کارخانه
هر روز از ساعت هفت صبح تا چهار و نیم عصر روی ماشین جابهجایی که به چنگ معروف است کار میکنم. با اینحال کار ما ساعت ندارد و هر زمان لازم باشد باید برای تخلیهی باری که رسیده به کارخانه بروم. قراضههایی که به کارخانه رسیدهاند را از ماشینهای حمل بار تخلیه میکنم تا به عنوان ماده اولیهی ذوب استفاده شوند. چنگ یک ابزار حمل در گارگاههای صنعتی است که تا حدی شبیه بیلمکانیکی عمل میکند. این ضایعات قراضه را در قسمتهای تفکیک شده میریزم تا برای شارژ قسمت عرشهی کوره، بسته به نیاز برای ذوب، استفاده شود.
ایمنی مهمتر از کار
کار با این ماشینها نیاز به تجربهی بالا دارد. از طرفی ماشینهایی که بار از آنها تخلیه میشود متعلق به بخش خصوصی است و نباید آسیب ببیند. از طرف دیگر شعاع 25 متری چرخش چنگ ممکن است باعث وجود خطر برخورد با دیوار یا ستون یا حتی جرثقیلهایی در مسیر بار شود. هنگام حمل و جابهجایی نباید کسی در محوطه و اطراف ماشین باشد چون احتمال دارد با قطع یک شلنگ بار از چنگک سقوط کند و سبب آسیب یا حتی مرگ افرادی که در محوطهی بارگیری هستند بشود. به همین دلایل است که کار روی این ماشینها نیازمند مهارت و دقت و احتیاط زیادی است.
در پایاذوب خانوادهایم
کار ما در پایاذوب در اصل گروهی و نیازمند همکاری است. زنجیرهای که از مرحلهی تحویل ضایعات شروع میشود و تا ذوب و خارج شدن سالم قطعه از کارخانه به هم پیوسته است. ما سالهاست که اینجا روزها را با دیدن همکاران و در کنار آنها شب میکنیم و این باعث شده علاوه بر همکاری، صمیمیت و رفاقت زیادی بینمان شکل بگیرد. با اینحال من هنگام انجام کار با چنگ در ماشین تنها هستم و همین در ابتدا سبب آشنایی من با پادکست رادیو عظام شد.
رادیو عظام پنجرهای به فضای بزرگ بیرون
در سالهای قبل ما چیز زیادی از عظام و بقیهی شرکتها نمیدانستیم. اصلا از وجود مجموعهی بزرگتری به اسم عظام و داشتن همکارانی در سایر شهرها و کارخانهها خبر نداشتیم. از وقتی رادیوعظام شروع به فعالیت کرد و اطلاعرسانیها انجام شد متوجه شدیم که کارخانه زیرمجموعهی هلدینگ بزرگ عظام است. مخصوصا در سالهای اخیر که سایت و پیج مرتب به روز میشود باعث شده از اخبار سایر شرکتها و کارخانهها باخبر شویم و خودمان را در قالب یک گروه بزرگ ببینیم.
همراهیهای شیرین خانوادگی
چند سال پیش یک مسابقه قصهخوانی در رادیوعظام برگزار شد که پسرم در آن شرکت کرد. یک روز یک نفر با ما تماس گرفت و گفت پسرم در این مسابقه نفر اول شده است و چند روز بعد هم برایش جایزه فرستادند. این اتفاق تا حالا جالبترین اتفاق مربوط به رادیوعظام در خانوادهی ما بوده است.
یک ارتباط دو طرفه
حضور و بازدید حاجآقا ایروانی از کارخانهها همیشه باعث ایجاد شور و حال خوبی در مجموعه میشود و حتی تا مدتی بعد از بازدید هم آرامش حضور ایشان در مجموعه هست. امیدوارم خدا برکت به مال و عمرشان بدهد که همیشه سعی دارند به هر نحوی هوای کارگران را داشته باشند و الحق که کارگران هم کارشان را با جان و دل انجام میدهند.