https://www.radioezam.com/JZaG/

خنده‌های رو به دوربین

تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | منبع: رادیو عظام
خنده‌های رو به دوربین
مجتبی طبایی
عکاس رادیو عظام

«سلام من مجتبی هستم، عکس می‌گیرم، می‌شه یه‌کم بخندین. بیشتر. نه، کمه، از ته دل.» شاید بیش از میلیون‌ها بار از زمانی که عکاسی از کارگران عزیز را شروع کردیم، این جملات را به کار بردم و همیشه و همیشه و همیشه لطف عزیزانی که رو به دوربین منتظر گرفتن عکس بودند، شامل حالم می‌شد. بارها به این موضوع می‌اندیشم که من خوشبختم که می‌توانم کاری کنم تا برای لحظه‌ای کوتاه باری از دوش انسان‌های زحمتکش بردارم. لیکن واقعیت همیشه تجسم اندیشه‌ای که در ذهن داریم نیست. حالا که دست به قلم بردم و می‌خواهم از این سال‌ها بگویم برایم سخت است که خودم را با خندیدن لحظه‌ای انسان‌ها گول بزنم. کارگری که رو به دوربین لبخند می‌زند، می‌خواهد دل جوانی را که پشت دوربین منتظر عکس ایستاده شاد کند. نه دردی در لحظه‌ای از او کاسته و نه باری از روی دوشش برداشته شده. یکی از تلخ‌ترین لحظات زندگی فروپاشی چیزهایی است که مدت‌ها در ذهن پرورده‌ای. تلخ و مایوس‌کننده.

کارگر عزیز ممنونم که با تمام زخم‌ها و دردهایت برای دلخوشی ما لبخند می‌زنی. ای کاش من هم می‌توانستم قدمی کوچک در قبال دینی که به گردن دارم بردارم. دینی که از تعاریف و به به و چه چه‌های هنگام دیدن عکس‌ها احساس می کنم و به خود غره شوم و در ذهن حس بزرگی دارم.

خنده‌های رو به دوربین

شاید این جملات رنگ و بوی کلیشه و تکرار به خود گرفته ولی نهایتا این حقیقتی است فراموش‌ناشدنی. نانی که تو بر سر سفره می‌آوری حلال‌ترین نان دنیاست. تبلور این روزی پاک را من به‌عینه در قاب دوربین می‌بینم. دست‌هایتان را می‌بوسم چون به هر اندازه دست‌هایتان خشن است، قلب‌هایتان پاک و لطیف است.