https://www.radioezam.com/egmd/
منصور میرزایی: ورزش باید به عادت خانواده عظام تبدیل شود
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۴۰۰ | منبع: رادیو عظام
منصور میرزایی: ورزش باید به عادت خانواده عظام تبدیل شود
مهندس میرزایی، با تصویر کلیشهای مدیران در این تفاوت دارد و با یک نگاه میتوان اثرات ورزش را در جسم او دید. بر خلاف تصویر کلی از مدیران، نه خبری از جسم فرسوده و سنگین است و نه از چهره غضبناک. او دهههاست، در ساعاتی از صبح که هنوز زندگی رسما شروع نشده، ورزش میکند. ورزش برای او، به بخشی جداییناپذیر از روتین صبحگاهیاش تبدیل شده و شروع روز، بدون ورزش، برایش معنایی ندارد. مهندس میرزایی به پرسنل، به خصوص مدیران و تیمهای ستادی و کارشناسی که جنب و جوش کمتری دارند، توصیه میکند که ورزش را به عادت زندگیشان تبدیل کنند. او، بر تدارک امکانات برای پرسنل تاکید میکند اما معتقد است ورزش کردن بیشتر از امکانات و تجهیزات، به اراده نیاز دارد.
مهندس میرزایی، با تصویر کلیشهای مدیران در این تفاوت دارد و با یک نگاه میتوان اثرات ورزش را در جسم او دید. بر خلاف تصویر کلی از مدیران، نه خبری از جسم فرسوده و سنگین است و نه از چهره غضبناک. او دهههاست، در ساعاتی از صبح که هنوز زندگی رسما شروع نشده، ورزش میکند. ورزش برای او، به بخشی جداییناپذیر از روتین صبحگاهیاش تبدیل شده و شروع روز، بدون ورزش، برایش معنایی ندارد. مهندس میرزایی به پرسنل، به خصوص مدیران و تیمهای ستادی و کارشناسی که جنب و جوش کمتری دارند، توصیه میکند که ورزش را به عادت زندگیشان تبدیل کنند. او، بر تدارک امکانات برای پرسنل تاکید میکند اما معتقد است ورزش کردن بیشتر از امکانات و تجهیزات، به اراده نیاز دارد.
- سوال: شما در عظام به عنوان یکی از سحرخیزترین و ورزشکارترین مدیران شناخته میشوید. چه روتین و برنامه مشخصی قبل از شروع کار دارید؟
پاسخ: در کار صنعت، نمیشود با ورزش شروع نکرد. یعنی اگر ورزش نکنید، کارها خوب جلو نمیروند. من به تجربه این حرف را میزنم. روزهایی که یا مامور هستم یا صبح زود باید به ماموریتهای کاری بروم، گاهی ساعت سه یا سه و نیم صبح از خانه بیرون میزنم و ممکن است آن روزها ورزش نکنم اما روزهای عادی هفته را که در تهران باشم حتما ورزش میکنم. من معمولا چهار و نیم صبح بیدار میشوم، وضو میگیرم و بسته به فصلی که در آن هستیم، یا اول ورزش میکنم و بعد نماز میخوانم و یا اگر در فصلی باشم که اذان زودتر گفته شود اول نماز میخوانم و بعد ورزش میکنم. من معمولا یک ساعت میدوم، و بعد از آن کمی نرمش میکنم و با وسایل ورزشیای که در پارک نزدیک محل خانه هست هم تمرین میکنم. معمولا حدود ساعت شش یا شش و ده دقیقه برمیگردم خانه. رفت و آمد و دویدن من در صبحها چیزی حدود 12 هزار قدم است.
- سوال: یعنی صبح را با 12 هزار قدم شروع میکنید؟
پاسخ: بله. من در طول روز هم جنب و جوش زیادی داریم و وقتی که شبها به خانه میروم حدود 25 تا 30 هزار قدم در طول روز راه رفتهام.
- سوال: پس شما همیشه قبل از شروع کار ورزش میکنید؟
پاسخ: بله همین طور است. من بعد از ورزش دوش میگیرم و ساعت هفت و در محل کارم هستم و کارم را از همان ساعت شروع میکنم. همه بچهها میدانند که من همیبشه هفت دفتر هستم و مدیران شرکتها که میخواهند با من جلسه داشته باشند، هفت صبح اینجا میآیند. جلسات من همیشه از هفت شروع میشود تا عصر. شرکتهای زیرمجموعه به لطف خدا در حال رسیدن به 15 شرکت است. همه آنها مشکلات خاص خودشان را دارند و اجرای ماموریتهایشان نیاز به هماهنگیهایی دارد که باید نظارت حاج آقا ایروانی و هلدینگ را داشته باشند تا کار بهتر انجام شود. نگاه من این است که ما همه زیر سقف عظام هستیم، همه یک ماموریت را پیگیری میکنیم و همه دنبال تعالی عظام هستیم بنابراین باید بین شرکتها رقابت سازنده وجود داشته باشد و کاری بکنیم که همه شرکتها بالا بیایند. قوی شدن یک یا دو شرکت کافی نیست. همه این شرکتها مثل گروهی از کوهنوردان هستند که اگر یکی از اعضای گروه یا یکی از حلقهها ایست کند، زنجیره پاره میشود و سرگروه هم مجبور به توقف میشود. لذا این شرکتها باید با هم بالا بیایند که عظام ساخته شود.
- سوال: شما چقدر به مدیران و بخشهای درگیر ورزش صبحگاهی را توصیه میکنید؟
پاسخ: من هر وقت که بشود بحث ورزش صبحگاهی را برای بچهها پیش میکشم. گاهی فکر میکنم که شاید اینطور برداشت شود که هدف من از پیش کشیدن این بحث، به رخ کشیدن ورزش کردن خودم باشد اما با این حال من به عمد این بحث را پیش میکشم چون تاثیر آن را روی بچهها میبینم و در حال تبدیل شدن به یک فرهنگ در میان آنها شده است. مثلا به مدیران گروهها میگویم که امروز صبح که ورزش کردم جایت را خالی کردم و یا وقتی که تلفنی صحبت میکنیم میپرسم که آیا ورزش کردهاند یا نه.
- سوال: به نظر شما چکار میشود کرد که ورزش بخشی از فعالیت روزانه خانواده عظام باشد؟
پاسخ: میشود با یک سیستم کلاسیک به ورزش نگاه کرد و برنامههای خاصی برای آن داشت. این نگاه که برای ورزش برنامه خاصی داشته باشیم خوب است. اما من اعتقادم این است که ورزش باید در ذات آدم و در خون آدم باشد. ورزش باید مثل غذا خوردن عادت آدم شود. برای نمونه خود من وقتی که یک روز ورزش نمیکنم مدام احساس میکنم که انگار چیزی گم کردهام.
- سوال: احتمالا در روزی که ورزش نمیکنید بهرهوری پایین دارید؟
پاسخ: بله دقیقا. اگر ورزش کردن عادت روزانه شما باشد و شما یک روزی به هر دلیل ورزش نکنید، در کارها کسل هستید و احساس میکنید که یک چیزی کم دارید. اما وقتی که طبق عادت ورزش را انجام میدهید آماده این هستید که با طمانیه بیشتر حرف همگروهیهایتان را بشنوید، و حرفهای خودتان را بزنید و در طول روز با اعتماد به نفس بیشتری کار میکنید و به اصطلاح کم نمیآورید.
من نزدیک به 50 سال است که 5 ساعت میخوابم. حتی وقتی که هفت یا هشت ساله بودم، به پدرم که کشاورز بود کمک میکردم و کم میخوابیدم و صبح خیلی زود بیدار میشدم. در همه این سالها، هیچ اتفاق نیفتاده است. حتی روزهای تعطیل هم همین میزان میخوابم. در روزهای تعطیل، چون سر کار نمیآیم، فرصت بیشتری برای ورزش دارم. خیلیها در روزهای تعطیل بیشتر میخوابند اما خواب سستی و تنبلی میآورد. من از همین جا به همکاران عزیز و به خصوص مدیران میخواهم ورزش را جدی بگیرند. تاکید من برای مدیران به این خاطر است که اپراتورها و بخش کارگری ما به لحاظ نوع کاری که دارند، مقدار قابل توجهی سلامتی جسم خود را حفظ میکنند. اما از بخش کارشناسی به بالا، احتمالا به خاطر نوع کار، ممکن است بر خلاف همکاران بخش کارگری، جنب و جوش کمتری داشته باشند.
توصیه من هم این است که منتظر شرایط آرمانی نباشند و منتظر نباشد تا شرایط و امکانات و لباس برند فراهم شود. هیچ کدام از اینها باعث ورزشکار شدن نمیشوند. ورزش را باید عادی شروع کرد، با کفش ایرانی، با امکانات کم در پارکها. من گاهی دوستان را میبینم که تا کفش کوه نباشد اصلا به کوه نمیروند اما خیلیهای دیگر را میبینم که با کفشهای معمولی پیادهروی به کوه میروند و بعد وقتی که نیاز حین ورزش احساس میکنند تجهیزات را هم میخرند.
من به دوستان میگویم برای این که بتوانند در محیط خانوادگیشان و یا محیط کاریشان ثمر بهتری داشته باشند و با طمانینه بیشتری به کار و زندگی نگاه کنند، حتما ورزش را سرلوحه کار و زندگی خود قرار بدهند.
من نزدیک به 50 سال است که 5 ساعت میخوابم. حتی وقتی که هفت یا هشت ساله بودم، به پدرم که کشاورز بود کمک میکردم و کم میخوابیدم و صبح خیلی زود بیدار میشدم. در همه این سالها، هیچ اتفاق نیفتاده است. حتی روزهای تعطیل هم همین میزان میخوابم. در روزهای تعطیل، چون سر کار نمیآیم، فرصت بیشتری برای ورزش دارم. خیلیها در روزهای تعطیل بیشتر میخوابند اما خواب سستی و تنبلی میآورد. من از همین جا به همکاران عزیز و به خصوص مدیران میخواهم ورزش را جدی بگیرند. تاکید من برای مدیران به این خاطر است که اپراتورها و بخش کارگری ما به لحاظ نوع کاری که دارند، مقدار قابل توجهی سلامتی جسم خود را حفظ میکنند. اما از بخش کارشناسی به بالا، احتمالا به خاطر نوع کار، ممکن است بر خلاف همکاران بخش کارگری، جنب و جوش کمتری داشته باشند.
توصیه من هم این است که منتظر شرایط آرمانی نباشند و منتظر نباشد تا شرایط و امکانات و لباس برند فراهم شود. هیچ کدام از اینها باعث ورزشکار شدن نمیشوند. ورزش را باید عادی شروع کرد، با کفش ایرانی، با امکانات کم در پارکها. من گاهی دوستان را میبینم که تا کفش کوه نباشد اصلا به کوه نمیروند اما خیلیهای دیگر را میبینم که با کفشهای معمولی پیادهروی به کوه میروند و بعد وقتی که نیاز حین ورزش احساس میکنند تجهیزات را هم میخرند.
من به دوستان میگویم برای این که بتوانند در محیط خانوادگیشان و یا محیط کاریشان ثمر بهتری داشته باشند و با طمانینه بیشتری به کار و زندگی نگاه کنند، حتما ورزش را سرلوحه کار و زندگی خود قرار بدهند.
- سوال: افرادی که در محیط کاری مشترک با شما هستند، این شانس را دارند که مستقیما با شما در ارتباط باشند و از فعالیتهای ورزشی شما الهام میگیرند. اما بیشتر اعضای خانواده عظام، دور از شما و محیط ورزشی شما هستند، چطور آنها را جدی و عملی به ورزش ترغیب کرد؟ از ورزش حمایت میشود اما تا وقتی که مدیران ارشد خودشان لباس ورزش تن نکنند و وارد گود نشوند نمیشود انتظار داشت پرسنل هم درگیر ورزش شوند.
پاسخ: ما هم دستور حاج آقا را داریم و هم ماموریت سازمانیمان این است که در مجموعههایی که زمین کافی در دسترس داریم، مجموعه ورزشی و زمین فوتبال و والیبال و استخر و مثل اینها احداث کنیم. در این دو سال کرونا مشکل ساز بود اما کارخانهها دستور دارند با مجموعههای ورزشی قرارداد ببنند و پرسنل و خانوادههایشان بتوانند ازآنها استفاده کنند. اما مهم این است مدیران وارد میدان شوند. بالاخره یک مدیر میتواند بگوید یک ربع بیست دقیقه کارش را زودتر شروع میکند و ورزش صبحگاهی دایر میکند. میتواند بچهها را دعوت کند و ورزش را هم اختیاری کند. مثلا در پایا کلاچ، پرسنل میتوانند قبل از شروع کار یک دور، دور محوطه بدوند یا پیادهروی کنند. مدیر هلدینگ عظام هم میتواند به عنوان ماموریت کاری، با هدف ترویج ورزش به کارخانههای مختلف برود و در برنامههای ورزش صبحگاهی با پرسنل شرکت کند. ما باید ورزش را به یک عادت تبدیل کنیم. راههای مختلفی را باید برویم تا این اتفاق بیفتند. مثلا مدیران میتوانند وارد گود شوند، یا مثلا مکانهای ورزشی درست کنیم و قراردادهای ورزشی ببندیم. حاج آقا در سفیر اخیر خود به رشت، در مسابقه فوتبالی که در کارخانه برگزار شده بود شرکت کرد. این نشان میدهد که خود سهامدار و موسس گروه عظام علاقهمند بوده است و در یک مسابقه ورزشی شرکت کرده است. فکر بکنید در شرایط مشابه در مجموعهای دیگر، ممکن است یک سهامدار اعتراض کند که چرا پرسنل کار را رها کردهاند و فوتبال بازی میکنند. ما باید کار و ورزش را باهم داشته باشیم.
- سوال: اگر ورزش صبحگاهی را در زیرمجموعهها اجباری شود به تبدیل ورزش به یک عادت کمک میکند؟
پاسخ: انسان همیشه از کار اجباری فرار میکند، حتی اگر به نفعش باشد. ما باید به شکلی انجام بدهیم که پرسنل با رغبت خودشان شروع کند. اگر با میل و رغبت پای کار بیایند نمیشود آنها را از علاقهشان جدا کرد. ولی وقتی اجباری شود، از هر فرصتی برای برگزار نشدن برنامه ورزش استقبال میکنند.
ما باید برنامههای انگیزشی داشته باشیم تا ورزش به عادت تبدیل شود. همین که همه میدانند آقای ایروانی هر روز صبح ورزش میکند برای دیگران انگیزه میشود.
ما باید برنامههای انگیزشی داشته باشیم تا ورزش به عادت تبدیل شود. همین که همه میدانند آقای ایروانی هر روز صبح ورزش میکند برای دیگران انگیزه میشود.