https://www.radioezam.com/KjyE/
همیشه مشغول بودن؛ فرسودگی پنهان عصر مدرن
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | منبع: رادیو عظام
\r\nدر جهان امروز سرشلوغی نوعی اعتبار است. اگر بگویید وقت ندارید، یعنی فردی مسئول، پرتلاش و موفقید. جامعه مدرن به ما یاد داده که مشغول بودن نشانهی رشد است؛ که ارزش ما به تعداد کارهایی که انجام میدهیم بستگی دارد. اما زیر این ظاهر پرکار و مولد، خستگی پنهانی جریان دارد که آرامآرام ذهن، بدن و روابط انسانی را فرسوده میکند.
\r\nما در جهانی زندگی میکنیم که سکوت را اتلاف وقت میداند. تعطیلات باید پربار باشد، اوقات فراغت باید هدفمند بگذرد و حتی گفتوگوهای صمیمی باید نتیجهای داشته باشند. ذهن ما در چنین فضایی هرگز از حالت آمادهباش خارج نمیشود. این یعنی ترشح دائمی هورمونهای استرس، تمرکز تکهتکه، خواب ناآرام و نوعی اضطراب مبهم که هیچوقت کاملاً از بین نمیرود.
\r\n
\r\nذهنی که هرگز خاموش نمیشود
\r\nمغز انسان برای کار در ریتمهای کوتاه و وقفهدار طراحی شده، نه برای اتصال بیوقفه. وقتی هر دقیقه پیامی، ایمیلی یا فکری جدید به ذهن میرسد، این دستگاه ظریف دچار نوعی اشباع شناختی میشود. نتیجه، ذهنی است که ظاهراً فعال است اما در واقع در حال خاموشی تدریجی. در چنین وضعی حتی لذتهای کوچک هم بیاثر میشوند. کتابی را شروع میکنیم اما حوصلهاش را نداریم. فیلمی را میبینیم اما در نیمهاش به تلفن سرک میکشیم. ذهن دیگر نمیتواند در لحظه بماند؛ چون عادت کرده همیشه به قدم بعدی فکر کند.
\r\nاین ناتوانی در حضور، فقط در زندگی فردی نمیماند. روابط انسانی هم از کیفیت میافتند. وقتی ذهن در حالت اضطرار است، نمیتواند گوش دهد، همدلی کند یا حتی از بودن کنار دیگران لذت ببرد. گفتوگوها سطحی و شتابزده میشوند، تماسهای عاطفی جای خود را به تبادل اطلاعات میدهند و به تدریج نوعی فاصلهی خاموش بین آدمها شکل میگیرد.
\r\n
\r\nهمیشه در حال دویدن
\r\nشاید گمان کنیم این وضعیت نتیجهی فشار بیرونی است، اما بخش زیادی از آن در درون ما ریشه دارد. ما از سکوت میترسیم؛ چون سکوت یعنی روبهرو شدن با خود. تا زمانی که درگیر کاریم، نیازی نیست به ترسها، ناکامیها یا خلأهای درونیمان فکر کنیم. مشغول بودن گاهی پناهگاه است.
\r\nاز سوی دیگر ذهن مدرن به مقایسه عادت کرده. هرچه دیگران بیشتر کار میکنند، ما احساس میکنیم باید سرعتمان را بیشتر کنیم تا جا نمانیم. الگوریتمهای شبکههای اجتماعی هم این حس را تقویت میکنند؛ همه در حال انجام کاریاند، پس اگر ما لحظهای استراحت کنیم، عقب ماندهایم.
\r\nاین «در دسترس بودن دائمی» که زمانی نشانهی تعهد بود، حالا بدل شده به قفس نامرئی. ما حتی وقتی گوشی را کنار میگذاریم، ذهنمان هنوز به اعلانهای نخوانده، ایمیلهای بیپاسخ و فهرست کارهای فردا فکر میکند.
\r\n
\r\nاثرات روانی و جسمی مشغولیت دائمی
\r\nتحقیقات روانشناسی نشان دادهاند که ذهنی که در وضعیت هشدار مزمن است، تفاوتی با بدن در حالت تهدید واقعی ندارد. یعنی همان واکنش فیزیولوژیک که هنگام خطر فعال میشود، در زندگی روزمرهی پرمشغله هم دائم تکرار میشود. نتیجه، ترشح مداوم کورتیزول و آدرنالین است؛ موادی که در کوتاهمدت ما را هوشیار نگه میدارند اما در بلندمدت سیستم عصبی را فرسوده میکنند. در این حالت بدن خسته است اما خواب نمیخواهد. ذهن آشفته است اما از کار نمیافتد. ما بهظاهر فعالایم اما در عمق، تهی و بیرمق. همین وضعیت است که روابط عاطفی را هم آسیبپذیر میکند.
\r\n
\r\nراهکارهایی برای بازگرداندن تعادل به ذهن و زندگی
\r\nمرزبندی زمانی برای فراغت
\r\nاولین گام، گذاشتن حد است. باید زمانی از روز را به «هیچ کاری نکردن» اختصاص دهیم — نه برای تفکر، نه برای برنامهریزی، نه برای بازدهی. فقط برای بودن. قدم زدن بیهدف، تماشای آسمان، یا حتی خیره شدن به سکوت خانه. این لحظاتِ بیقصد، جاییاند که ذهن شروع به بازسازی میکند.
\r\nبازتعریف مفهوم موفقیت
\r\nاگر موفقیت فقط به معنای انجام کارهای بیشتر باشد، نتیجهاش فقط فرسودگی است. اما اگر آن را با کیفیت تجربهها بسنجیم، تعریفمان تغییر میکند. از خود بپرسید: آیا موفقیت یعنی پُر بودن تقویمم، یا حس رضایت و آرامشی که در پایان روز دارم؟ پاسخ این پرسش زاویهی نگاهتان را تغییر میدهد.
\r\nتوقفهای کوچک میان کارها
\r\nلازم نیست برای بازیابی ذهن سراغ تعطیلات طولانی بروید. بین دو کار، چند نفس عمیق بکشید. قبل از شروع جلسه، چشمها را ببندید و چند ثانیه سکوت کنید. همین توقفهای کوتاه باعث میشوند سیستم عصبی از حالت هشدار خارج شود. این کار ساده، در طول روز اثر چشمگیری دارد.
\r\n بازسازی رابطه با فناوری
\r\nمشکل اصلی ما با گوشی یا لپتاپ نیست، با «وابستگی به واکنش فوری» است. اعلانها را خاموش کنید، ساعت خاصی از روز را برای پاسخ دادن به پیامها تعیین کنید و در ساعتی ثابت، تمام وسایل دیجیتال را کنار بگذارید. این رفتارها به ذهن پیام میدهد که زمان استراحت فرارسیده.
\r\nبازگشت به تجربههای ساده
\r\nفعالیتهایی مثل پختن غذا، آب دادن به گیاهان یا نوشتن دستی در دفتر، برخلاف ظاهر سادهشان، ذهن را از ریتم سرعت بیرون میآورند. در این کارها عنصر «پایان طبیعی» وجود دارد: کاری که تمام میشود و نیاز به واکنش فوری ندارد. این همان چیزی است که ذهن مدرن از آن محروم شده است.
\r\nکیفیت بهجای کمیت
\r\nارتباطهای سطحی، ذهن را شلوغتر میکنند. بهتر است تعداد ارتباطات کمتر اما حضورمان در هرکدام عمیقتر باشد. وقتی واقعا گوش میدهید، ذهنتان هم استراحت میکند، چون از وضعیت تحلیل و پاسخگویی خارج میشود. گفتوگوی واقعی، نوعی مراقبهی انسانی است.
\r\n