https://www.radioezam.com/Wvpr/
ماشین در خاطرات مظفرالدین شاه
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ | منبع: رادیو عظام
«از جمله چیزهایی که تازه دیده شده، کالسکه و درشکههای نفتی و الکتریکی است که با قوهی بخار در همه جا تندتر از اسب حرکت میکند و راحتتر از درشکه و کالسکهی اسب است؛ اتومبیل گویند.» اتفاقی که مسافر قاجاری در جملات قبل دربارهی آن نوشته برای خودش شگفتآور بوده و برای ما تنها یادآور یک تکنولوژی ساده و قدیمی است. استفاده از ماشین این روزها آنقدر عادی و طبیعی است که اصلا به آن فکر هم نمیکنیم.
ماشینها مثل درختها و ساختمانها بخش طبیعی و جداییناپذیر زندگی ما شدهاند و کارهای روزمرده بدون وجود آنها پیش نمیرود. اما این فناوری تنها 123 سال است که وارد ایران شده. مظفرالدین شاه در سفر اول خود به فرنگ به فکر افتاد تا اتومبیلی بخرد و به ایران بیاورد. شاه قاجار در خاطراتش نوشته: «لندوی اتومبیل که سابقا فرمایش کرده بودیم از بروکسل بیاورند، امروز عملش را تمام کردیم که ابتیاع کرده بیاورند.» پیش از سفرهای فرنگ، ایرانیان دورهی قاجار ماشینی ندیده بودند، به خاطر همین مواجههشان با ماشین در سفرنامههایشان جالب و خواندنی است. این مطلب رادیو عظام چند بخش کوتاه از سفرنامههای مظفرالدین شاه دربارهی اتومبیل و حواشی مربوط به آن است.
سرعت ماشین
از خواب که برخاستیم عرض کردند پسر مسیو کتابچیخان از پاریس با یک اتومبیلی آمده و حاضر است. رفتیم پایین اتومبیل را دیدیم. چهارده ساعته از پاریس با آن آمده است. میخواستیم بخریم، چون به شکل بارکش بود نخریدیم. جای چهار نفر دارد که میتوانند بنشینند. فرمودیم ندیمالسلطان و امین حضرت سوار شده، در جلوی ما به قدری حرکت کردند. بعد فرمودیم ناصرخاقان سوار شد و مسافت زیادی از پارک او را بیرون بردند و مراجعت نمود. عرض میکرد که خیلی خوب و راحت حرکت میکند.
**مظفرالدین شاه در این زمان برای درمان بیماری در کنترکسویل حضور داشته. فاصلهی کنترکسویل تا پاریس این روزها کمتر از چهار ساعت است.
ماشین آتشنشانی
امروز صبح رفتیم بهجهت تماشای تلمبهچیان و عملهجاتی که بهجهت اطفای حریق حاضرند. این عمارت سه طبقه است. یک طبقه طویله و کالسکهخانه است و دو طبقهی بالا، منزل عملهجات است. از چیزهای غریب این است که از زیر عمارت به بالا یک میل آهنی است که از طبقهی اعلی به پایین متصل است. تا ما به آنجا رسیدیم فورا میل را تکان دادند، دیدیم یک نفر افتاد پایین. یقین کردیم که از صدمهی این افتادن مرد. بعد یکی دیگر و ایضا یکی دیگر پشت سر هم از میل پایین آمدند، که در یک دقیقه و نیم سی چهل نفر از عملهجات پایین آمدند و اتومبیلها راه افتاد. هر اتومبیلی دارای تلمبه است که با قوت بخار هم آب را خارج میکند و هم خودش راه میرود و عقب آن اتومبیل دیگری است که توی آن آب زیاد است. دو لوله به آن وصل میکنند، فورا آب در بیست ذرع ارتفاع به هر جا بخواهند میرسد و نردبانی هم که قابلمه شده است و توی هم رفته است روی اتومبیل بار کردند که به هر کجا رسیدند فورا باز کرده تا پانزده ذرع ارتفاع را بالا میرود و این اختراع اتومبیل جدید است.
مسابقات اتومبیلرانی
سوار شدیم رفتیم به طرف پارک بولوین در میدان اسبدوانی که امروز اتومبیلدوانی بود. پیاده شدیم. صندلی گذاشته بودند، جمعیت زیادی هم از مرد و زن بودند. سی و پنج اتومبیل و دوچرخه بود که تکتک میدواندند. مره گذاشته بودند، به ساعت نگاه میکردند، هرکدام زودتر میرسیدند معلوم بود تندتر رفتهاند. آمدند یکی یکی از جلو ما گذشتند، بعضی از آنها بهطوری تند میگذشتند که مثل برق از جلو چشم عبور میکردند و آدمی که در او نشسته بود ابدا دیده نمیشد. دوتا از اتومبیلهای موسیو سرپل معرکه کردند خیلی تند مثل برق آمده گذشتند. بعد از اتمام اتومبیلدوانی آمدیم در یکی از عمارتهای بوادوبولن چایی خوردیم و قدری استراحت کردیم.
وضعیت خیابانها
امروز صبح که از خواب برخاستیم در اتاقهای عمارت قدری راه رفته، گردش کرده، به جلوی بالکن عمارت که منظر آن به خیابان است آمدیم. بسیار منظر خوبی دارد. در خیابان متصل کالسکه و درشکه و اتومبیل در حرکت است... زمین کوچه و خیابان بر سه قسمت است. وسط خیابان که کالسکهرو است، زمین را تخته فرش کرده و روی آن را قیراندود نمودهاند که هم سخت و هم ملایم است که صدای کالسکه اذیت نمیکند و به راحتی میرود. و طرف کوچه هم پیادهرو است با سنگهای تراشیدهی خیلی صاف فرش نمودهاند که در نهایت خوشی و راحتی مردم عبور و مرور مینمایند و فاصلهی مابین خیابان وسط و راهروهای طرفین را از دو جانب درختهای چنار سایهافکن کاشتهاند و در فاصلهی مابین اشجار چراغهای گاز و الکتریک نصب کردهاند که شبها روشن میشود.
ماشینها مثل درختها و ساختمانها بخش طبیعی و جداییناپذیر زندگی ما شدهاند و کارهای روزمرده بدون وجود آنها پیش نمیرود. اما این فناوری تنها 123 سال است که وارد ایران شده. مظفرالدین شاه در سفر اول خود به فرنگ به فکر افتاد تا اتومبیلی بخرد و به ایران بیاورد. شاه قاجار در خاطراتش نوشته: «لندوی اتومبیل که سابقا فرمایش کرده بودیم از بروکسل بیاورند، امروز عملش را تمام کردیم که ابتیاع کرده بیاورند.» پیش از سفرهای فرنگ، ایرانیان دورهی قاجار ماشینی ندیده بودند، به خاطر همین مواجههشان با ماشین در سفرنامههایشان جالب و خواندنی است. این مطلب رادیو عظام چند بخش کوتاه از سفرنامههای مظفرالدین شاه دربارهی اتومبیل و حواشی مربوط به آن است.
سرعت ماشین
از خواب که برخاستیم عرض کردند پسر مسیو کتابچیخان از پاریس با یک اتومبیلی آمده و حاضر است. رفتیم پایین اتومبیل را دیدیم. چهارده ساعته از پاریس با آن آمده است. میخواستیم بخریم، چون به شکل بارکش بود نخریدیم. جای چهار نفر دارد که میتوانند بنشینند. فرمودیم ندیمالسلطان و امین حضرت سوار شده، در جلوی ما به قدری حرکت کردند. بعد فرمودیم ناصرخاقان سوار شد و مسافت زیادی از پارک او را بیرون بردند و مراجعت نمود. عرض میکرد که خیلی خوب و راحت حرکت میکند.
**مظفرالدین شاه در این زمان برای درمان بیماری در کنترکسویل حضور داشته. فاصلهی کنترکسویل تا پاریس این روزها کمتر از چهار ساعت است.
ماشین آتشنشانی
امروز صبح رفتیم بهجهت تماشای تلمبهچیان و عملهجاتی که بهجهت اطفای حریق حاضرند. این عمارت سه طبقه است. یک طبقه طویله و کالسکهخانه است و دو طبقهی بالا، منزل عملهجات است. از چیزهای غریب این است که از زیر عمارت به بالا یک میل آهنی است که از طبقهی اعلی به پایین متصل است. تا ما به آنجا رسیدیم فورا میل را تکان دادند، دیدیم یک نفر افتاد پایین. یقین کردیم که از صدمهی این افتادن مرد. بعد یکی دیگر و ایضا یکی دیگر پشت سر هم از میل پایین آمدند، که در یک دقیقه و نیم سی چهل نفر از عملهجات پایین آمدند و اتومبیلها راه افتاد. هر اتومبیلی دارای تلمبه است که با قوت بخار هم آب را خارج میکند و هم خودش راه میرود و عقب آن اتومبیل دیگری است که توی آن آب زیاد است. دو لوله به آن وصل میکنند، فورا آب در بیست ذرع ارتفاع به هر جا بخواهند میرسد و نردبانی هم که قابلمه شده است و توی هم رفته است روی اتومبیل بار کردند که به هر کجا رسیدند فورا باز کرده تا پانزده ذرع ارتفاع را بالا میرود و این اختراع اتومبیل جدید است.
مسابقات اتومبیلرانی
سوار شدیم رفتیم به طرف پارک بولوین در میدان اسبدوانی که امروز اتومبیلدوانی بود. پیاده شدیم. صندلی گذاشته بودند، جمعیت زیادی هم از مرد و زن بودند. سی و پنج اتومبیل و دوچرخه بود که تکتک میدواندند. مره گذاشته بودند، به ساعت نگاه میکردند، هرکدام زودتر میرسیدند معلوم بود تندتر رفتهاند. آمدند یکی یکی از جلو ما گذشتند، بعضی از آنها بهطوری تند میگذشتند که مثل برق از جلو چشم عبور میکردند و آدمی که در او نشسته بود ابدا دیده نمیشد. دوتا از اتومبیلهای موسیو سرپل معرکه کردند خیلی تند مثل برق آمده گذشتند. بعد از اتمام اتومبیلدوانی آمدیم در یکی از عمارتهای بوادوبولن چایی خوردیم و قدری استراحت کردیم.
وضعیت خیابانها
امروز صبح که از خواب برخاستیم در اتاقهای عمارت قدری راه رفته، گردش کرده، به جلوی بالکن عمارت که منظر آن به خیابان است آمدیم. بسیار منظر خوبی دارد. در خیابان متصل کالسکه و درشکه و اتومبیل در حرکت است... زمین کوچه و خیابان بر سه قسمت است. وسط خیابان که کالسکهرو است، زمین را تخته فرش کرده و روی آن را قیراندود نمودهاند که هم سخت و هم ملایم است که صدای کالسکه اذیت نمیکند و به راحتی میرود. و طرف کوچه هم پیادهرو است با سنگهای تراشیدهی خیلی صاف فرش نمودهاند که در نهایت خوشی و راحتی مردم عبور و مرور مینمایند و فاصلهی مابین خیابان وسط و راهروهای طرفین را از دو جانب درختهای چنار سایهافکن کاشتهاند و در فاصلهی مابین اشجار چراغهای گاز و الکتریک نصب کردهاند که شبها روشن میشود.