https://www.radioezam.com/xLiH/
چرا نباید برای مسائل روانشناسی به اینستاگرام تکیه کنیم؟
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۴ | منبع: رادیو عظام
در سالهای اخیر اینستاگرام به یکی از پرطرفدارترین فضاها برای دریافت اطلاعات روانشناسی تبدیل شده است. کاربران زیادی صفحههایی را دنبال میکنند که دربارهی اضطراب، افسردگی، روابط، یا خودشناسی محتوا تولید میکنند. این علاقه در ظاهر نشانهی خوبی است؛ چون نشان میدهد مردم بیش از گذشته به سلامت روان اهمیت میدهند. اما در پشت این جریان، خطری پنهان شده که ممکن است محاطب از آن آگاه نباشد.

هر انسان تجربهی منحصربهفردی دارد
نخستین و شاید مهمترین نکته این است که هیچ دو انسانی کاملاً شبیه هم نیستند. آنچه در روان یک نفر میگذرد، حاصل ترکیب پیچیدهای از ژنتیک، تربیت، محیط، تجربههای زندگی و ساختار شخصیتی اوست. به همین دلیل نسخهای که در یک پست عمومی نوشته میشود، نمیتواند برای همه کار کند. برای مثال ممکن است پستی توصیه کند در زمان اضطراب، با تنفس عمیق و پیادهروی مشکل خود را کنترل کنید. این پیشنهاد برای برخی مفید است، اما برای کسی که حملات پانیک دارد یا اضطرابش ریشهی جسمی دارد، نهتنها کمککننده نیست بلکه میتواند احساس ناتوانی را بیشتر کند. درمان مؤثر همیشه باید بر پایهی شناخت دقیق از وضعیت فردی شما انجام شود. چیزی که فقط در گفتوگو با یک متخصص شکل میگیرد، نه در مرور چند پست اینستاگرامی.
تشخیص محتوای علمی از غیرعلمی آسان نیست
فضای مجازی پر از جملات زیبا و اصطلاحات روانشناختی است که در ظاهر علمی به نظر میرسند، اما بسیاری از آنها پشتوانهی پژوهشی ندارند. گاهی نویسندهی آن پست، اصلاً روانشناس نیست و فقط تجربهی شخصی خود را روایت میکند. این تجربهی شخصی هرچند ارزشمند است اما نمیتواند مبنای توصیهی عمومی قرار گیرد. تصور کنید کسی که افسردگی خفیف داشته توانسته با تغییر سبک زندگی حالش را بهتر کند و همین تجربه را با هیجان منتشر میکند. اگر مخاطبی با افسردگی شدید همان مسیر را دنبال کند، ممکن است وضعیتش بدتر شود و مراجعهی به موقع به درمانگر را به تأخیر بیندازد.
الگوریتمها به دنبال حقیقت نیستند
اینستاگرام برای حفظ توجه کاربران طراحی شده، نه برای آموزش علمی. الگوریتمهای آن بر اساس میزان تعامل عمل میکنند؛ یعنی پستی که هیجانانگیزتر، سادهتر یا احساسیتر باشد، بیشتر دیده میشود حتی اگر نادرست باشد. برای نمونه جملههایی مانند «اگر به کسی پیام ندهی و او سراغت نیاید، یعنی برایش مهم نیستی» در ظاهر قابل درکاند، اما از دید روانشناسی کاملاً غلطاند. روابط انسانی پیچیدهتر از چنین قاعدههای سادهای هستند. اما چون این جملات در قالب پستهای کوتاه منتشر میشوند، بازدیدشان بالا میرود و در ذهن مخاطب به «حقیقت» تبدیل میگردند.
خطر خودتشخیصی و مقایسه
دیدن ویدیوهایی دربارهی «نشانههای اضطراب»، «اختلال دلبستگی» یا «زخمهای کودکی» میتواند مفید باشد، اما برای بسیاری از افراد به خودتشخیصی منجر میشود. در نتیجه، کسی که صرفاً در دورهای از زندگیاش احساس خستگی دارد، ممکن است تصور کند دچار افسردگی است. یا فردی با اضطراب موقت، خودش را بیمار تلقی کند. . از سوی دیگر، بعضی افراد واقعاً نیاز به کمک دارند اما چون احساس میکنند «در حال درمان خودشان» هستند، مراجعه به متخصص را به تأخیر میاندازند. این خوددرمانیهای اینترنتی گاهی نهتنها بیاثرند بلکه موجب تعمیق مشکل میشوند.

مرز محتوای علمی و انگیزشی از بین رفته است
در بسیاری از صفحات، روانشناسی با جملات انگیزشی و مثبتاندیشی درهم آمیخته است. این ترکیب در ظاهر خوشایند است اما میتواند باعث سردرگمی شود. روانشناسی علمی همیشه دلپذیر نیست؛ گاهی لازم است با واقعیتهای دشوار و احساسات ناخوشایند روبهرو شویم. در مقابل، محتوای انگیزشی وعدهی تغییر سریع و آسان میدهد. این تفاوت، همان نقطهای است که روانشناسی واقعی از تبلیغ و سرگرمی جدا میشود.
نبود مسئولیت حرفهای در فضای مجازی
وقتی به روانشناس مراجعه میکنید، او متعهد به اصول اخلاقی است: رازداری، احترام به شرایط فردی و پایبندی به شواهد علمی. اما در شبکههای اجتماعی، هیچ تضمینی وجود ندارد که فردی که دربارهی سلامت روان حرف میزند، چنین تعهدی داشته باشد. حتی برخی از صفحات با هدف تجاریسازی احساسات کار میکنند؛ مثلاً با ایجاد اضطراب یا احساس کمبود، فروش دورههای خودیاری یا فایلهای آموزشیشان را افزایش میدهند. در چنین فضایی مرز میان کمک واقعی و بهرهبرداری از آسیبهای روانی مخاطب، بسیار باریک است.
استفادهی درست از محتوای روانشناسی در شبکههای اجتماعی
این هشدارها به معنای دوری مطلق از محتوای روانشناسی در شبکههای اجتماعی نیست. این فضا میتواند الهامبخش باشد، آگاهی عمومی را افزایش دهد و افراد را به سمت شناخت بهتر خودشان سوق دهد. اما نکتهی مهم این است که باید جای درست این محتوا را بشناسیم: آن را به عنوان نقطهی شروع نگاه کنیم، نه نسخهی درمان. اگر در خود نشانههایی از اضطراب، افسردگی یا خستگی روانی میبینید، بهتر است با یک روانشناس گفتوگو کنید. هیچ پست اینستاگرامی نمیتواند جای گفتوگوی انسانی و درمان مبتنی بر علم را بگیرد. سلامت روان، برخلاف ظاهر سادهی شبکههای اجتماعی، به عمق و دقت نیاز دارد.