https://www.radioezam.com/R9xW/
در یک قدمی مشتریان عظام
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۲ | منبع: رادیو عظام
امیرحسین مرادی
پرسنل بستهبندی تولید
هر آنچه در تمام کارخانههای گروه عظام ساخته میشود، به جایی در نزدیکی مرکز و گروه مدیریت بازار میآید تا با یک بستهبندی استاندارد و جذاب راهی بازار شود. خیلی از افراد شاید در قیاس با تولید اهمیت کمتری برای صنعت بستهبندی قائل باشند ولی یافتههای جدید بازاریابی از اهمیت این صنعت در فروش و جذب مشتری صحبت میکنند. نهم مهر سالروز تاسیس کارخانهی رادمان (از زیرمجموعههای گروه مدیریت بازار و هلدینگ عظام) است. به همین بهانه به سراغ امیرحسین مرادی، از پرسنل این کارخانه رفتیم تا از داخل گود و از جزئیات و ظرایف کار برایمان بگوید.
شروع قصه با رادمان
امیرحسین مرادی هستم، 27 سالم است و مجردم. من بعد از گرفتن دیپلم شروع به کار کردم. یک سال و نیم است که به رادمان آمدهام و در قسمت بستهبندی تولید کار میکنم. قبل از آن هم دو سال در مغازهی تعمیرات چاپگر و پرینتر و قبلتر هم، چهار پنج سالی در یک کارگاه لوسترسازی و چراغسازی مشغول بودم. یکی از دوستانم که در رادمان کار میکرد، متوجه شد نیرو میگیرند و به من اطلاع داد که استخدام دارند. آمدم، فرم پر کردم و مشغول کار شدم.
یک روز در عظام
سرپرست سالن معمولا ملزومات و مواد اولیه را در خط در اختیارمان قرار میدهند، ما هم با توجه به تعداد نفراتی که هستند آمار را حساب میکنیم و کار را شروع میکنیم. ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه تا نه و ربع برای صبحانه میرویم. ناهار هم از ساعت یک تا یک و نیم است. تنوع و کیفیت غذا هم خوب است و ما راضی هستیم. اگر ساعت کاری معمول باشد که چهار و بیست دقیقه تمام میشود. اگر اضافهکاری باشد یک ربع زمان چای هم از ساعت پنج تا پنج و ربع داریم و تا هفت سر کار هستیم. بعد از ظهر هم وقتی کار تمام میشود، نظافت را انجام میدهیم و میرویم.
با هم، در کنار هم
اینجا چهارتا سالن داریم. دو خط سالن پیستون، چهار خط سالن فرآوری ساخت و سالن استامصنعت که من در آن مشغول به کارم سه تا خط است. استارت و دینام و ذغال که تولید استام است اینجا بستهبندی میشود. اگر قطعهای مشکلی داشته باشد، مثلا در مسیر شکسته باشد آن را برگشت میدهیم. یعنی ما از لحاظ ظاهری کالا را قبل بستهبندی چک میکنیم. در کار ما هم اگر یک وقت اشکالی باشد از بازار برگشت داده میشود. من این مدتی که اینجا هستم همه با هم خوبند. نه بین همکاران مشکلی پیش آمده و نه حاشیهای ایجاد شده است. گاهی حین کار با هم صحبت میکنیم، از روزمان حرف میزنیم و از آخر هفته تعریف میکنیم. در کل در شرکت جو خوب و دوستانهای داریم.
از داخل گود
موقع کار باید کد محصول را با لیبلی که میزنیم تطابق بدهیم، طرح بستهبندی باید رعایت بشود. مدل چیدمان و همه جزئیات باید طبق برنامه باشد. گاهی هم ممکن است بعضی دستگاهها درست نکنند که باید پیگیر درست کردن دستگاه باشیم و همچنین حواسمان به دستگاهها باشد که خطا نزنند. نکات ایمنی و خطرات در کار ما کمتر است با این حال به دلیل تردد لیفتراک همیشه از واحد مراقبت و بهداشت برای پوشیدن لباس کار و کفش ایمنی به ما تذکر میدهند. از هر سالن هم افرادی را برای کار با کپسول آتشنشانی آموزش دادند تا از این نظر هم نگرانی نداشته باشیم.
تیم ما، رادمان
من پایم مشکل دارد و نمیتوانم فوتبال بازی کنم ولی بچهها هر هفته برای تمرین به سالن میروند و تیم سرحال و آمادهای هم داریم. من و بقیهی همکارانی که عضو تیم نیستیم به بچهها روحیه میدهیم و هر وقت بخواهند بازی کنند برای تشویق آمادهایم. رادیو عظام را هم از اینستاگرام دنبال میکنم. پیامهای همکاران را میخوانم. چند وقت قبل هم برنامهای داشتند و فرزندان همکاران را برای بازدید از موزه گلستان بردند. ما چون مجردیم این برنامهها شامل حال ما نمیشود. اگر یک وقت بشود که خودمان را اردو ببرند خوب است.
اینجا هم محیط کاری خوب است و هم سرپرستها. همه زحمت میکشند و من از همه کسانی که چنین محیط آرامی را برای کار پرسنل فراهم کردهاند، متشکرم.
پرسنل بستهبندی تولید
هر آنچه در تمام کارخانههای گروه عظام ساخته میشود، به جایی در نزدیکی مرکز و گروه مدیریت بازار میآید تا با یک بستهبندی استاندارد و جذاب راهی بازار شود. خیلی از افراد شاید در قیاس با تولید اهمیت کمتری برای صنعت بستهبندی قائل باشند ولی یافتههای جدید بازاریابی از اهمیت این صنعت در فروش و جذب مشتری صحبت میکنند. نهم مهر سالروز تاسیس کارخانهی رادمان (از زیرمجموعههای گروه مدیریت بازار و هلدینگ عظام) است. به همین بهانه به سراغ امیرحسین مرادی، از پرسنل این کارخانه رفتیم تا از داخل گود و از جزئیات و ظرایف کار برایمان بگوید.
شروع قصه با رادمان
امیرحسین مرادی هستم، 27 سالم است و مجردم. من بعد از گرفتن دیپلم شروع به کار کردم. یک سال و نیم است که به رادمان آمدهام و در قسمت بستهبندی تولید کار میکنم. قبل از آن هم دو سال در مغازهی تعمیرات چاپگر و پرینتر و قبلتر هم، چهار پنج سالی در یک کارگاه لوسترسازی و چراغسازی مشغول بودم. یکی از دوستانم که در رادمان کار میکرد، متوجه شد نیرو میگیرند و به من اطلاع داد که استخدام دارند. آمدم، فرم پر کردم و مشغول کار شدم.
یک روز در عظام
سرپرست سالن معمولا ملزومات و مواد اولیه را در خط در اختیارمان قرار میدهند، ما هم با توجه به تعداد نفراتی که هستند آمار را حساب میکنیم و کار را شروع میکنیم. ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه تا نه و ربع برای صبحانه میرویم. ناهار هم از ساعت یک تا یک و نیم است. تنوع و کیفیت غذا هم خوب است و ما راضی هستیم. اگر ساعت کاری معمول باشد که چهار و بیست دقیقه تمام میشود. اگر اضافهکاری باشد یک ربع زمان چای هم از ساعت پنج تا پنج و ربع داریم و تا هفت سر کار هستیم. بعد از ظهر هم وقتی کار تمام میشود، نظافت را انجام میدهیم و میرویم.
با هم، در کنار هم
اینجا چهارتا سالن داریم. دو خط سالن پیستون، چهار خط سالن فرآوری ساخت و سالن استامصنعت که من در آن مشغول به کارم سه تا خط است. استارت و دینام و ذغال که تولید استام است اینجا بستهبندی میشود. اگر قطعهای مشکلی داشته باشد، مثلا در مسیر شکسته باشد آن را برگشت میدهیم. یعنی ما از لحاظ ظاهری کالا را قبل بستهبندی چک میکنیم. در کار ما هم اگر یک وقت اشکالی باشد از بازار برگشت داده میشود. من این مدتی که اینجا هستم همه با هم خوبند. نه بین همکاران مشکلی پیش آمده و نه حاشیهای ایجاد شده است. گاهی حین کار با هم صحبت میکنیم، از روزمان حرف میزنیم و از آخر هفته تعریف میکنیم. در کل در شرکت جو خوب و دوستانهای داریم.
از داخل گود
موقع کار باید کد محصول را با لیبلی که میزنیم تطابق بدهیم، طرح بستهبندی باید رعایت بشود. مدل چیدمان و همه جزئیات باید طبق برنامه باشد. گاهی هم ممکن است بعضی دستگاهها درست نکنند که باید پیگیر درست کردن دستگاه باشیم و همچنین حواسمان به دستگاهها باشد که خطا نزنند. نکات ایمنی و خطرات در کار ما کمتر است با این حال به دلیل تردد لیفتراک همیشه از واحد مراقبت و بهداشت برای پوشیدن لباس کار و کفش ایمنی به ما تذکر میدهند. از هر سالن هم افرادی را برای کار با کپسول آتشنشانی آموزش دادند تا از این نظر هم نگرانی نداشته باشیم.
تیم ما، رادمان
من پایم مشکل دارد و نمیتوانم فوتبال بازی کنم ولی بچهها هر هفته برای تمرین به سالن میروند و تیم سرحال و آمادهای هم داریم. من و بقیهی همکارانی که عضو تیم نیستیم به بچهها روحیه میدهیم و هر وقت بخواهند بازی کنند برای تشویق آمادهایم. رادیو عظام را هم از اینستاگرام دنبال میکنم. پیامهای همکاران را میخوانم. چند وقت قبل هم برنامهای داشتند و فرزندان همکاران را برای بازدید از موزه گلستان بردند. ما چون مجردیم این برنامهها شامل حال ما نمیشود. اگر یک وقت بشود که خودمان را اردو ببرند خوب است.
اینجا هم محیط کاری خوب است و هم سرپرستها. همه زحمت میکشند و من از همه کسانی که چنین محیط آرامی را برای کار پرسنل فراهم کردهاند، متشکرم.