https://www.radioezam.com/t3ly/
یک تیر و دو نشان
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۴۰۲ | منبع: رادیو عظام
مقصود ممیزاده
اپراتور تولید در کارخانهی سازهسیم کلیبر
سیب تقدیر زندگی بسیار چرخ میخورد و گاهی جایی میافتد که فکرش را نمیکردی. این بار برای یک روز در عظام به سراغ آقای مقصود ممیزاده رفتیم. کسی که سال ۹۶ برای داشتن شغل ثابت به سازهسیم کلیبر از زیرمجموعههای هلدینگ عظام آمد و علاوه بر شغل نیمهی گمشدهاش را هم همانجا پیدا کرد.
شروع با عظام در کلیبر
مقصود ممیزاده هستم 32 ساله و از سال 96 در گروه عظام مشغول به کارم. این جا به ما اپراتور تولید میگویند ولی در واقع در قسمت چک و تست مشغول به کار هستم. قبل از کار در کارخانهی سازهسیم کارم سیمکشی و تاسیسات ساختمان بود. مدتی بود که کار کم شده بود و شرایط به نحوی پیش رفت که دنبال کار ثابت میگشتم. در همان زمان توسط یکی از رفقا که در سازهسیم مشغول بود با شرکت آشنا شدم. در خواست دادم و بعد از گزینش کارم را در خط تولید شروع کردم.
همکاری و رفاقت در شیفتهای سبک و سنگین
شیفتهای کاری ما معمولا هشت یا دوازده ساعته است. بنا به صلاحدید شرکت و نیاز تولید از هشت صبح تا چهار بعدازظهر یا هشت شب کار میکنیم. گاهی هم میشود که شبکار باشیم. شیفت کار شب از هفت شب تا هفت صبح طول میکشد.
ما دو گروه دونفره هستیم که کار چک و تست را انجام میدهیم. جای ما چهار نفر به هم نزدیک است و میتوانیم حین کار گاهی با هم حرف بزنیم. البته این صحبت کردن بستگی به شرایط کار دارد. بعضی فصول کار خیلی زیاد است و فشار کار اجازهی صحبت کردن نمیدهد. اما گاهی کار کمتر میشود و میشود حین کار کمی صحبت کرد. سعی میکنیم روزها را طوری سپری کنیم که هر روزمان به خاطرهای شوخ و شیرین در ذهنمان تبدیل شود.
در هر خط و سمت
قبلا در خط تولید بودم. حدود دو سال است که به خاطر دقتی که داشتم به قسمت چک و تست منتقل شدهام. الان کارم نسبت به زمانی که توی خط تولید بودم سبکتر شده. فقط ظرافت و دقت بیشتری لازم دارد. وقتی در خط تولید بودم گاهی به دلایلی مجبور بودیم آمار بالاتر از همیشه تحویل بدهیم و همین باعث میشد از اول صبح که میرسیدیم برای رسیدن به آمار یکسره کار کنیم. البته زمانهای استراحت تعریف شده داریم ولی چون گاهی از آمار عقب میماندیم مجبور بودیم کمتر استراحت کنیم تا به عدد تولید خط برسیم. اما کارم در بخش چک و تست معمولا به این سنگینی نیست.
از همکاری تا ازدواج
زمانی که در خط مشغول بودم با خانم مهسا ولیزاده آشنا شدم که با یک نفر فاصله در خط تولید با هم کار میکردیم. بعد از چهار پنج ماه همکاری و آشنایی اولیه متوجه شدم که به ایشان علاقه دارم و خواستگاری کردم. مدتی بعد در سال 97 ازدواج کردیم و کمتر از یک ماه میشود که اولین فرزندمان به دنیا آمده است. ما تا قبل از رفتن همسرم به مرخصی زایمان معمولا شیفت همزمان داشتیم و با هم به محل کار میرفتیم و برمیگشتیم. من معمولا سعی میکنم وقتی به خانه رسیدیم کارهای خانه را بیشتر خودم انجام بدهم چون همسرم از صبح تا عصر در محیط کار سرپا بوده و میخواهم بتواند در خانه بیشتر استراحت کند.
بوی بهبود از اوضاع جهان
زمانی که در خط تولید بودم بابت مرخصی کمی سختگیری از سمت سرپرست وجود داشت. اما الان با سرپرست جدیدم در این بخش رابطهی بهتری داریم و سختگیریها کمتر شده است. از نظر ریاست هم الان به نظر میرسد برای کارگران و پرسنل کارخانه احترام و شان بیشتری قائل هستند. الان من اگر به عنوان نیروی کار مشکلی داشته باشم در دفتر آقای ولیزاده به روی من باز است و مشکل را حل میکنند. امکانات رفاهی هم بهتر شده است. مثلا من وقتی برای ازدواج مرخصی خواستم به من فقط نصف روز مرخصی دادند که بروم عقد کنم و برگردم اما الان سه روز مرخصی ازدواج میدهند.
تقدیر دوجانبه
خیلی خوب است که به ما سرکشی میشود و برنامههای ورزشی و آموزشی و سرگرمی برگزار میشود. برگزاری برنامههای جنبی در کنار کار حتی وقتی خودم در برنامه شرکت نکنم احساس خوبی به من میدهد. چنین برنامههایی نشاندهندهی این است که به پرسنل کارخانه توجه میشود و آنها را ابزار تولید نمیبینند و جدای از کاری که برای تولید انجام میدهند؛ خودشان و خانوادهشان برای مدیران کارخانه و مسئولین بالادستی اهمیت دارند.
اپراتور تولید در کارخانهی سازهسیم کلیبر
سیب تقدیر زندگی بسیار چرخ میخورد و گاهی جایی میافتد که فکرش را نمیکردی. این بار برای یک روز در عظام به سراغ آقای مقصود ممیزاده رفتیم. کسی که سال ۹۶ برای داشتن شغل ثابت به سازهسیم کلیبر از زیرمجموعههای هلدینگ عظام آمد و علاوه بر شغل نیمهی گمشدهاش را هم همانجا پیدا کرد.
شروع با عظام در کلیبر
مقصود ممیزاده هستم 32 ساله و از سال 96 در گروه عظام مشغول به کارم. این جا به ما اپراتور تولید میگویند ولی در واقع در قسمت چک و تست مشغول به کار هستم. قبل از کار در کارخانهی سازهسیم کارم سیمکشی و تاسیسات ساختمان بود. مدتی بود که کار کم شده بود و شرایط به نحوی پیش رفت که دنبال کار ثابت میگشتم. در همان زمان توسط یکی از رفقا که در سازهسیم مشغول بود با شرکت آشنا شدم. در خواست دادم و بعد از گزینش کارم را در خط تولید شروع کردم.
همکاری و رفاقت در شیفتهای سبک و سنگین
شیفتهای کاری ما معمولا هشت یا دوازده ساعته است. بنا به صلاحدید شرکت و نیاز تولید از هشت صبح تا چهار بعدازظهر یا هشت شب کار میکنیم. گاهی هم میشود که شبکار باشیم. شیفت کار شب از هفت شب تا هفت صبح طول میکشد.
ما دو گروه دونفره هستیم که کار چک و تست را انجام میدهیم. جای ما چهار نفر به هم نزدیک است و میتوانیم حین کار گاهی با هم حرف بزنیم. البته این صحبت کردن بستگی به شرایط کار دارد. بعضی فصول کار خیلی زیاد است و فشار کار اجازهی صحبت کردن نمیدهد. اما گاهی کار کمتر میشود و میشود حین کار کمی صحبت کرد. سعی میکنیم روزها را طوری سپری کنیم که هر روزمان به خاطرهای شوخ و شیرین در ذهنمان تبدیل شود.
در هر خط و سمت
قبلا در خط تولید بودم. حدود دو سال است که به خاطر دقتی که داشتم به قسمت چک و تست منتقل شدهام. الان کارم نسبت به زمانی که توی خط تولید بودم سبکتر شده. فقط ظرافت و دقت بیشتری لازم دارد. وقتی در خط تولید بودم گاهی به دلایلی مجبور بودیم آمار بالاتر از همیشه تحویل بدهیم و همین باعث میشد از اول صبح که میرسیدیم برای رسیدن به آمار یکسره کار کنیم. البته زمانهای استراحت تعریف شده داریم ولی چون گاهی از آمار عقب میماندیم مجبور بودیم کمتر استراحت کنیم تا به عدد تولید خط برسیم. اما کارم در بخش چک و تست معمولا به این سنگینی نیست.
از همکاری تا ازدواج
زمانی که در خط مشغول بودم با خانم مهسا ولیزاده آشنا شدم که با یک نفر فاصله در خط تولید با هم کار میکردیم. بعد از چهار پنج ماه همکاری و آشنایی اولیه متوجه شدم که به ایشان علاقه دارم و خواستگاری کردم. مدتی بعد در سال 97 ازدواج کردیم و کمتر از یک ماه میشود که اولین فرزندمان به دنیا آمده است. ما تا قبل از رفتن همسرم به مرخصی زایمان معمولا شیفت همزمان داشتیم و با هم به محل کار میرفتیم و برمیگشتیم. من معمولا سعی میکنم وقتی به خانه رسیدیم کارهای خانه را بیشتر خودم انجام بدهم چون همسرم از صبح تا عصر در محیط کار سرپا بوده و میخواهم بتواند در خانه بیشتر استراحت کند.
بوی بهبود از اوضاع جهان
زمانی که در خط تولید بودم بابت مرخصی کمی سختگیری از سمت سرپرست وجود داشت. اما الان با سرپرست جدیدم در این بخش رابطهی بهتری داریم و سختگیریها کمتر شده است. از نظر ریاست هم الان به نظر میرسد برای کارگران و پرسنل کارخانه احترام و شان بیشتری قائل هستند. الان من اگر به عنوان نیروی کار مشکلی داشته باشم در دفتر آقای ولیزاده به روی من باز است و مشکل را حل میکنند. امکانات رفاهی هم بهتر شده است. مثلا من وقتی برای ازدواج مرخصی خواستم به من فقط نصف روز مرخصی دادند که بروم عقد کنم و برگردم اما الان سه روز مرخصی ازدواج میدهند.
تقدیر دوجانبه
خیلی خوب است که به ما سرکشی میشود و برنامههای ورزشی و آموزشی و سرگرمی برگزار میشود. برگزاری برنامههای جنبی در کنار کار حتی وقتی خودم در برنامه شرکت نکنم احساس خوبی به من میدهد. چنین برنامههایی نشاندهندهی این است که به پرسنل کارخانه توجه میشود و آنها را ابزار تولید نمیبینند و جدای از کاری که برای تولید انجام میدهند؛ خودشان و خانوادهشان برای مدیران کارخانه و مسئولین بالادستی اهمیت دارند.