https://www.radioezam.com/4Lmp/
گفتوگو با خانم سارا هدایت معاونت سیستمها و تعالی سازمانی گروه برق و الکترونیک
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ | منبع: رادیو عظام
![گفتوگو با خانم سارا هدایت معاونت سیستمها و تعالی سازمانی گروه برق و الکترونیک](https://www.radioezam.com/upload/plus/medium/dsc01320.jpg)
خانم سارا هدایت
معاونت سیستمها و تعالی سازمانی گروه برق و الکترونیک
معاونت سیستمها و تعالی سازمانی گروه برق و الکترونیک
در ستایش زنان و تلاشهایشان
با وجود همهی محدودیتها و ناملایمات، کم نیستند زنانی که در عرصههای مختلف درخشیدهاند و به موفقیت رسیدهاند. در مجموعهی قطعات خودروی عظام نیز به توانایی و تخصص زنان اهمیت زیادی داده شده و بانوان زیادی در ردههای شغلی مختلف هلدینگ مشغول کار هستند. به احترام تلاشهای دختران و مادران این سرزمین رادیو عظام اولین گفتوگو در سال جدید را به یکی از بانوان موفق این مجموعه اختصاص داده. خانم سارا هدایت یکی از معاونان هلدینگ است و در این مصاحبه از فراز و نشیب زندگی و کار برایمان گفته.
لطفا خودتان را برای خوانندگان معرفی کنید.
سارا هدایت هستم، متولد ۵ آذر ۱۳۵۴. بیست و چهار سال سابقهی کار دارم. قبل از عظام به مدت ۱۸ سال در رنو مشغول به کار بودم و قبل از رنو هم در یک شرکت بینالمللی ایرانی آمریکایی فعال بودم که محصولات الکترونیک تولید میکرد. از دی ماه سال ۱۴۰۰ به مجموعهی عظام ملحق شدم. در آغاز به عنوان معاون سیستمها و تعالی سازمانی گروه تعلیق در عظام مشغول شدم و با شرکتهای فرآوری و ساخت، پایاکلاچ و پایاقطعات کاسپین در حوزههای کیفیت، مدیریت بهرهوری، مدیریت فناوری اطلاعات، بهینهسازی فرایندها، پروسههای تکمیل محصول و ارزیابی و ارتقا کار کردم و از اواخر دی ماه ۱۴۰۱ با همین سمت به گروه برق ملحق شدم.
کار در گروه برق چگونه است و چه هدفی دارید؟
گستردگی گروه برق قابل قیاس با تعلیق نیست و میشود بهبودهایی را در حوزههای مختلف انجام داد. به خصوص در بخشهای کاهش هزینه، بحثهای ارتقا تامینکنندگان، تاییدیهی قطعات، ورودی تامینکنندهها به پنل تامین برای عظام و هر حوزهای که بتواند باعث بهبود فعالیتهای شرکتها شود. هدف اصلیتر این است که بتوانیم همافزایی بین شرکتهای مختلف گروه برقرار کنیم. جایی که احساس میکنیم یکی از مجموعهها توانمندی بیشتری نسبت به سایر مجموعهها دارد سعی میکنم این ارتباطات را شکل دهم تا مجموعههایی که نیاز به کمک دارند از توانایی مجموعههای برتر استفاده کنند. با این کار تلاش میکنیم همه را به یک سطح مطلوبی در حوزههای مختلف برسانیم.
چگونه به عظام معرفی شدید؟
قبل از این که به مجموعهی عظام معرفی شوم در رنو فرانسه بودم. قبلا هم که در رنو ایران و خاورمیانه مستقر بودم، تقریبا کارم طوری بود که مکرر بین ایران و سایتهای مختلف در رفت و آمد بودم. یک ماه ایران و یک ماه کشورهای دیگر. پیشنهاد داشتم تا به سایتهای دیگر رنو ملحق شوم ولی خودم محدودیتهایی داشتم که ترجیح دادم به ایران برگردم. در مجموعههای داخلی شرکتهای بزرگ عظام و کروز بود و همچنین خودروسازیها. با خودروسازیها هم مصاحبه کردم ولی عظام را انتخاب کردم.
چه عاملی باعث پیشرفت شما شده؟
من زندگی خیلی سختی داشتم و هنوز هم با سختیها در حال دست و پنجه نرم کردن هستم. در مقطعی که خیلی کم سن و سال بودم و از دست دادنهایی در خانواده اتفاق افتاد، وارد فاز افسردگی شدم و به غار تنهایی و افسردگی رفتم. در صورتی که از قبل میل به پیشرفت داشتم. حتی دکتر هم نتوانست خیلی به من کمک کند. تلاش کردم با خواندن کتاب غم و افسردگی را کاهش دهم. به هر چیزی چنگ زدم. کلاسهای مدیتیشن، کتابهای انگیزشی و موفقیت. در سالها و ماههای مختلف تجربیات زیادی کسب کردم و دیدم تنها کسی که میتواند به من کمک کند خودم هستم. انتخاب کردم هر چقدر زندگی بخواهد با من ناملایمات بیشتری داشته باشد من تسلیم آن نمیشوم و تا وقتی که فرصت زندگی کردن دارم به هر قیمتی و هر راهی مثل آب راه خود را باز میکنم. خیلی جاها با سعی و خطا رفتم و یک چیزهایی را چند بار تجربه کردم. خیلی فرصتها را از دست دادم، ولی احساس میکنم اگر خدا به من یک فرصت بیست سیساله بدهد این تجربهها من را آنقدر قوی کرده که بعد از این احتمال یک سری اشتباهات خیلی کاهش پیدا میکند. بحث مدیریت دانش را در خودم اجرا کردم که آن تجربهها را دیگر تکرار نکنم و برای هر مسئلهای در اطراف بگردم و دنبال چیزی باشم که به من آرامش بدهد. خیلی وقتها به درون خودم پناه میبرم و اینها اصلا شعار نیست. به جایی رسیدهام که وقتی پر از تنش و اضطراب و ناراحتی شدم، درون خودم آرامش را جستوجو میکنم و خود را به نقطه صفر میرسانم.
چه چالشهایی به عنوان یک خانم سر راهتان بود؟
این واقعیتی است که در کشور ما آقایان در گرفتن بعضی از مسئولیتها خیلی راحتتر هستند. دنبال این نیستم که بگویم حتما زن و مرد باید مثل هم باشند. چون این را میپذیرم که به هر حال یک سری تفاوتها بین ویژگیهای فیزیکی و روحیات خانمها و آقایان وجود دارد. ولی همیشه دیدم در فرصتهای برابر اصلا نمیآیند یک خانم را در محک و آزمایش قرار بدهند. البته در سایتهای خارجی این کمتر است. برای سه ماه یک خانم و یک آقا را برای دو پوزیشن شبیه هم با تضمینهای مختلف و بیان هدفگذاری به آزمایش بگذارید و نتیجه را ببینید. فرهنگ غالب جامعه در ذهنش آمده که برای این حوزه خانمها اصلا مناسب نیستند. من خودم با این چالش درگیر بودم و میدانم چند برابر یک آقا باید برای اثبات توانمندی خود زمان و انرژی بگذاری تا بتوانی خودت را اثبات کنی. وقتی بخواهی به عنوان یک خانم سالم و با زور بازوی خود جلو بروی باید هفت هشت برابر یک آقا تلاش کنی. البته عظام از این جهت خیلی بهتر جلو میرود ولی هنوز جا برای کار دارد. خیلی خانمهای توانمندی دارد که میتوانند در پستهای بالا مسئولیتهای بالا را بگیرند.
![در ستایش زنان و تلاشهایشان](https://www.radioezam.com/elfinder/files/1402/Farvardin/98f4ef5c-aab1-4780-9d46-fd72bc8ee7c1-1.jpg)
به عنوان خانم چه احساسی دارید که در معاونت کار میکنید؟
اگر نخواهم با غرور حرف بزنم احساس میکنم هنوز خیلی جا برای بالا رفتن دارم. ولی برای بالا رفتن به جز شایستگیهای تخصصی در حوزهی کاری، باید دانشها و تئوریهایی را بدانی و بتوانی یک زنجیره از ارتباط درست را هم شکل بدهی. این را در پروسهی کاری یاد گرفتم. اگر زودتر یاد میگرفتم قطعا خیلی میتوانستم جایگاه بالاتری را کسب کنم. از جایی که الان دارم راضی هستم ولی واقعا خودم را برای جایگاههای خیلی بالاتر از این مستحق میدانم و کاملا آماده هستم که اگر عظام به من فرصت دهد با کمال میل کار انجام بدهم و از عهدهی آن برآیم.
در مسیری که طی کردید، رفتار آقایان نسبت به شما چگونه بود؟
آقایان هیچ وقت چیزی به روی من نیاوردند. شاید خیلی از به رو نیاوردنها به ویژگیهای من برگردد. هیچ وقت در محیط کاری از خود ضعف نشان ندادم. بار تمام سختیهای شخصی را هم خودم به دوش کشیدم. حتی خیلی وقتها نگذاشتم افراد نزدیکم هم نیز متوجه آن شوند. نمیدانم این به عزت نفسم برمیگردد یا به خجالتی بودنم. در عینی که جاهایی درونگرا هستم گاهی هم برونگرا هستم. همیشه از ابتدا به من گفتهاند در کار مردصفتی. بنابراین وقتی تصمیماتی هم در کار گرفته شده به روی من نیاوردهاند.
با توجه به اینکه فرصت کاری خوبی در خارج از کشور داشتید، چرا مجددا به ایران برگشتید؟
محدودیتهایی مثل بیماری پدرم و یک سری مشکلات دیگر داشتم و به خاطر همین برگشتم. آدمی هستم که خود را با شرایط منطبق میکنم ولی خوب سطح کارهای بینالمللی سطح بزرگتری است، خودم خیلی دوست دارم همین شغلی که در عظام دارم هم داخلی باشد و هم بینالمللی که به آن سرچشمه وصل باشم.
خودتان را یک خانم موفق میدانید؟
خودم را موفق میدانم ولی از خودم خیلی انتظار بیشتری داشتم. وقتی به گذشته برمیگردم، خودم را آنالیز میکنم، میدانم ضعفهای من کجا بوده و یک جاهایی باید با جسارت بیشتری دنبال مطالباتی میرفتم که به خاطر شرایط بیرونی این کار را نکردم. ولی خب افسوس هم نمیخورم. خیلی وقتها که خودم را مقایسه میکنم به نظرم آدم موفقی هستم، ولی هزاران هزار آدم موفقتر از من وجود دارد که دوست دارم به آن برسم. ندای درونی به من میگوید که باید کارهایی را انجام دهم تا موفقتر باشم. به خیلی جاها ایمیل زدم. حرف زدن در جمع در مورد تجربیاتم و چیزهایی که به صورت تخصصی در کار یاد گرفتم را دوست دارم، همینطور نوشتن کتاب خاطراتم را. دوست دارم بخشی از کار و زمانم را روی کوچینگ در سطحهای بزرگتر بگذارم. همایشهایی با تعداد نفرات بالا برگزار کنم و تجربیاتم را در اختیار افراد بیشتری بگذارم. مکاتباتی در این زمینه دارم و تلاش میکنم، ولی گاهی باید چندین بار یک کار را انجام دهی تا قلاب گیر کند.
چه پیامی برای زنان سرزمینمان دارید؟
هر جا که میروم در جمع دوستان و فامیل به خانمها میگویم که استقلال خود را حفظ کنند و متکی به هیچ فردی در زندگی نباشند. استقلال به انسان خویشتنداری داده و عزت نفس آدم را بالا میبرد. خیلیها را دیدم میگویند ما زندگی خوبی داریم. همسر یا پدرمان توانمندی خوبی دارد. به نظر من چیزی که خودت آن را کسب میکنی در برابر تمام چیزهایی که محیط بیرونی برای ما به ارمغان میآورد لذت صد چندانی دارد. وقتی پانزده سالم بود یک سری کتابهای انگیزشی روانشناسی و مدیریتی میخواندم احساس میکردم چطور انسان میتواند به جایی برسد که هر لحظه خود را کالیبره کند و به نقطهی صفر برگردد و بتواند همهی آن تنشهای گذشته، ترسهای آینده، چالشهای بیرونی که ممکن است از هر جهت، جامعه، فامیل و خانواده وارد شود را سریع مدیریت کند. این نترسیدن و در دل چالشها رفتن چه کاری و چه غیرکاری این مهارت را به من داده که وقت درگیریها خود را پیدا میکنم. من هم متلاطم میشوم ولی میتوانم خیلی زود خود را مدیریت کنم و برگردم به نقطهای که آرامش خود را حفظ کنم. فکر میکنم اگر خانمها به سمت استقلال، یادگیری و نترسیدن رفته و وظایفشان را خودشان انجام دهند و بارشان را روی دوش دیگران نیندازند، چیزی که از نظر من فلسفه زندگی است زودتر برایشان محقق میشود. مثل مادرها و مادربزرگهایمان در سالیان پیش نباید زندگی کنیم. الزاما همه چیز دانشگاه رفتن نیست خیلی وقتها از شکستها تجربه میگیریم. فقط باید شهودمان را کمی فعال کنیم و در تلخیهایی که برایمان رخ میدهد واقعا خودمان و سهممان را ببینیم. نگوییم بقیه مقصر هستند. یک وقتها خودمان اصلا یک اشتباهاتی میکنیم و آن اشتباهات را تکرار میکنیم. اگر آن را بپذیریم خود به خود آن رشد شکل میگیرد و از اشتباهات مشابه پیشگیری میکنیم.
در پایان مصاحبه چه صحبتی دارید؟
امیدوارم واقعا خانمها بتوانند به چیزی که استحقاق آن را دارند برسند. قاعدتا هر کاری که من نوعی یا خانمهای دیگر میکنیم تاثیرش را روی خرد جمعی خانمها میگذارد. من نوعی در خانوادهی خود میتوانم تغییر ایجاد کنم و همین را تسری بدهم. تغییری که در خرد جمعی و در جامعهی کوچک خودمان میتوانیم بگذاریم را کم ندانیم و آن تغییرات را شروع کنیم. دنبال مبارزه کردن و جنگیدن با مردان نیستم، ولی باید حق خودمان و جایگاهمان را بهدست آوریم. آرزوی این را دارم که روزی خانمهای کشورم با آرامش بیشتری چه در خانوادهها و چه در مشاغل خودشان کار کنند و دنبال جنگیدن با جنس مقابل نباشند. بلکه دنبال تثبیت جایگاه درست خودشان، کسب توانمندی، بالاتر بردن احترام به خویشتن و اعتماد به نفسشان باشند.