https://www.radioezam.com/cFP2/
همتیمی شدن
تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۴۰۲ | منبع: رادیو عظام
حامد تبار
رادیو عظام
حدود ده سال پیش به خانواده بزرگ عظام اضافه شدم. با اینکه معمولا در برقراری ارتباط با آدمهای جدید سختگیری نمیکنم اما روزهای اول بهم سخت گذشت. فضای کار جدید و خیلی متفاوت از جای قبلی، آدمهای جدید و وظایف کاری جدید اتمسفری در ذهن من ایجاد کرده بود که احساس غریبگی میکردم. دنبال راهحلی بودم که این وضعیت آزاردهنده زیاد طول نکشه. همینطور هم شد. خیلی زود نجاتدهنده از راه رسید. یک روز یکی از همکارا وقت ناهار ازم پرسید اهل ورزش هستی؟ فوتبالت چطوره؟ همین سوال انگار کوه یخ رو آب کرد. فهمیدم که روزهای چهارشنبه بعد از ساعت کاری آقایون همکار میرن سالن و فوتبال بازی میکنن. از من هم دعوت کردن و با اشتیاق بهشون اضافه شدم.
فوتبال مثل زندگیه و هر لحظهاش پر از اتفاق. در بازی پرهیجانی مثل فوتبال خیلی راحت میشه با شخصیت واقعی آدمها آشنا شد. کی اهل کار تیمیه، کی تکروی میکنه، کی دقتش بالاتره و حواسجمعتره و… همکار بودن در موقع ورزش مخصوصا ورزشهای تیمی تبدیل میشه به همتیمی بودن و دوستیها شکل میگیره و پیوندها قویتر میشن.
جدا از این مسئله، فوتبال و ورزش برای من راه میانبری بود برای رسیدن به آرامش. ساعاتی که درگیر ورزش هستم فکر و خیالهای آزاردهنده از ذهنم دور میشن، دغدغه کار و معاش برای لحظاتی فراموش میشن و دردهای روحی التیام پیدا میکنن.
این تجربه برای من به قدری مهم و ارزشمند بود که همیشه دربارهاش با دوستانم صحبت میکنم و بهشون پیشنهاد میکنم در مجموعههای کاری خودشون هم اگر این سنت ورزش دستهجمعی رو ندارن براش بودجه اختصاص بدن و برنامهریزی کنن. البته چه بهتر که ورزشهایی انتخاب بشه که همه همکاران سازمان فارغ از جنسیت و رده شغلی بتونن کنار هم حضور پیدا کنن و ساعاتی در هفته رو به دور از متن و حواشی کاری بگذرونن و انرژی بگیرن برای ادامه زندگی و کار و تلاش.
رادیو عظام
حدود ده سال پیش به خانواده بزرگ عظام اضافه شدم. با اینکه معمولا در برقراری ارتباط با آدمهای جدید سختگیری نمیکنم اما روزهای اول بهم سخت گذشت. فضای کار جدید و خیلی متفاوت از جای قبلی، آدمهای جدید و وظایف کاری جدید اتمسفری در ذهن من ایجاد کرده بود که احساس غریبگی میکردم. دنبال راهحلی بودم که این وضعیت آزاردهنده زیاد طول نکشه. همینطور هم شد. خیلی زود نجاتدهنده از راه رسید. یک روز یکی از همکارا وقت ناهار ازم پرسید اهل ورزش هستی؟ فوتبالت چطوره؟ همین سوال انگار کوه یخ رو آب کرد. فهمیدم که روزهای چهارشنبه بعد از ساعت کاری آقایون همکار میرن سالن و فوتبال بازی میکنن. از من هم دعوت کردن و با اشتیاق بهشون اضافه شدم.
فوتبال مثل زندگیه و هر لحظهاش پر از اتفاق. در بازی پرهیجانی مثل فوتبال خیلی راحت میشه با شخصیت واقعی آدمها آشنا شد. کی اهل کار تیمیه، کی تکروی میکنه، کی دقتش بالاتره و حواسجمعتره و… همکار بودن در موقع ورزش مخصوصا ورزشهای تیمی تبدیل میشه به همتیمی بودن و دوستیها شکل میگیره و پیوندها قویتر میشن.
جدا از این مسئله، فوتبال و ورزش برای من راه میانبری بود برای رسیدن به آرامش. ساعاتی که درگیر ورزش هستم فکر و خیالهای آزاردهنده از ذهنم دور میشن، دغدغه کار و معاش برای لحظاتی فراموش میشن و دردهای روحی التیام پیدا میکنن.
این تجربه برای من به قدری مهم و ارزشمند بود که همیشه دربارهاش با دوستانم صحبت میکنم و بهشون پیشنهاد میکنم در مجموعههای کاری خودشون هم اگر این سنت ورزش دستهجمعی رو ندارن براش بودجه اختصاص بدن و برنامهریزی کنن. البته چه بهتر که ورزشهایی انتخاب بشه که همه همکاران سازمان فارغ از جنسیت و رده شغلی بتونن کنار هم حضور پیدا کنن و ساعاتی در هفته رو به دور از متن و حواشی کاری بگذرونن و انرژی بگیرن برای ادامه زندگی و کار و تلاش.