https://www.radioezam.com/eVNG/

عکس خانوادگی در خط تولید

تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۴۰۱ | منبع: رادیو عظام
عکس خانوادگی در خط تولید محسن علیشیری
تحریریه رادیو عظام

اولین روز عکاسی از کارخانه‌های عظام فراموش‌نشدنی بود. رفته بودیم پایاذوب کاوه، اصفهان، شهرک صنعتی اشترجون و قرار بود به همراه حاج عباس آقا وارد سالن تولید بشویم. .همه‌ی رفقای کارگرمان ایستاده بودند تا با حاج عباس آقا سلام و احوال‌پرسی کنند. من ناچار بودم که پشت به سالن وارد شوم تا از روبرو عکس‌های  حاج آقا را بگیرم. یک دفعه پشت سرم صدای وحشتناکی بلند شد و  نور زیادی سالن را روشن کرد. یک لحظه دیدم که توجه همه به پشت سر من جلب شد و فکر کردم حتما اتفاق خیلی بدی رخ داده، آنقدر ترسیدم که دوربین را پایین آوردم و دویدم به یک گوشه تا بتوانم خودم را از خطری که پشت سرم بود نجات بدم. 

همین دستپاچگی و هول شدن حالا خاطره‌ای شده است که بچه‌های رادیو عظام مدام به رویم می‌آورند. اتفاقی که آن روز افتاد، اتفاقی کاملا عادی در خط تولید بود. در آن کارخانه، مخازن بزرگ ذوب روزی چند بار پر و خالی می‌شوند و هر بار این صدا و انفجار نور همه جا را می‌گیرد. خیلی حسرت خوردم که نتوانستم آن لحظه و نگاه حاج آقا  را عکاسی کنم و برایم تجربه‌ای شد که دفعه‌های بعدی از قبل نگاهی به سالن‌های تولید بیندازم تا با فضا آشنا شوم و بتوانم در وقت مناسب کارم را به درستی انجام بدهم. بعدتر هر بار که وارد کارخونه تارا ذوب شدم مستقیم رفتم سراغ کارگرهایی که پای کوره‌ها کار میکردند و قشنگترین عکس‌هایم را از آنها گرفتم و با آنها رفیق شدم. همیشه با خودم فکر می‌کنم کاری که برای ما شبیه یک حادثه وحشتناک است، برای رفقای ذوب‌ریزی در کارخونه‌هایی مثل تاراذوب یا پایاذوب چقدر عادی و روزمره است. 

همیشه چیزی که برایم خیلی قشنگ بوده اشتیاق همکارها به گرفتن عکس‌های یادگاری است. معمولا آدمها دوست دارند دربهترین و قشنگترین لباس‌هایشان و وقتی که از آرایشگاه آمده‌اند سری به آتلیه‌های عکاسی بزنند تا یک عکس تر و تمیز داشته باشند ولی رفقای کارگر ما در کارخانه‌ها، با اینکه سر کار سخت و طاقت‌فرسایی هستند و کلی لباس و تجهیزات سنگین و گرمای بیش از اندازه کوره‌ها دست و پنجه نرم می‌کند، هیچ از علاقه‌شان به عکس کم نمی‌شود. قشنگ‌ترین لحظه‌های کاری من زمان‌هایی است که همه دور هم جمع می‌شوند و دستهایشان را می‌اندازند روی شانه‌های هم و تا آخرین همکارشان را از ته خط تولید صدا نکنند و منتظرش نمانند، حاضر نمی‌شوند عکسشان را بگیرم.

از سال گذشته که رادیو عظام مدرسه را  راه انداختیم یک لذت هم به لذتهای عکاسیم اضافه شده و آن هم عکس گرفتن از بچه‌ها در کنار پدر مادرهایشان در خط تولید بوده. یادم است خودم که کوچیک بودم یک بار با پدرم به خط تولید کارخونه‌شان رفتم و دیدن آن عظمت انقدر برام شگفت انگیز بود که بعد از سی سال مزه‌اش از یادم نرفته. خیلی لذت می‌برم وقتی از توی لنز دوربینم آن نگاه پر از شوق خودم را توئی چشم بچه‌ها میبینم و وقتی بهشان میگم دستتان را بندازید دوی گردن بابا تا ازتان عکس بگیرم، خوشحالم که دارم یک یادگاری همیشگی بهشان میدم.

عکس خانوادگی در خط تولید

عکس خانوادگی در خط تولید

عکس خانوادگی در خط تولید
برچسب‌ها
تحریریه عظام